Fixed Menu (yes/no)

Breaking News

آلترناتیو چیست و چه تفاوتی با نیروی برانداز دارد؟- قسمت دوم


اهمیت آلترناتیو در چیست؟

اهمیت آلترناتیو فقط برای بعد از سرنگونی نیست، بلکه در درجه اول اهمیت آن در دوران نبرد و فعالیت برای تغییر می باشد، چرا که در این زمان، همه نیروهای همگون و همبستگی خواه را زیر یک چتر فراهم میکند، تا با تمرکز نیرو، روی اصل سرنگونی متمرکز شده و تمام انرژیها را برای سرنگونی نظام دیکتاتوری سمت و سو بدهد.

و در همین طریق هست که بمرور صلاحیت و صلابت سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی خودش را نشان میدهد.

پس نکته مهم این هست که آلترناتیو در جریان عمل روزمره با دیکتاتوری ساخته می شود و نه در واپسین زمانی که چیزی به پایان حیات و سقوط دیکتاتوری نمانده است، یک چیزی مانند قارچ از زمین سر برآورد.

نکته مهم دیگر در مورد آلترناتیو این هست که با نبرد روزمره و پیگیر خودش، بطور مستمر نیروهای دیکتاتوری را به سمت شقه و تجزیه می برد. چرا که با موضعگیریهای سیاسی در سرفصلهای تاریخی، ابتدا باعث مردد شدن نیروهای دیکتاتور شده و به فراخور این نیروها، بمرور این کار به شقه در درون حکومت می کشد.

کما اینکه مقاومت ایران و شورای ملی مقاومت ایران  در چندین سرفصل نیروهای دیکتاتوری مذهبی در ایران را شقه کرد:

-         اولین انشقاق، تجزیه و کندن اولین رئیس جمهور خمینی، یعنی بنی صدر بود که از حکومت خمینی جدا کرد.

-         دومین شقه: زمانی بود که در نتیجه قتل عام ۶۷که بیش از سی هزار نفر از جوانانی که سالها در زندانهای سیاسی از سازمانهای مجاهدین خلق و یا سازمانهای مارکسیستی  بودند با حکم خمینی اعدام شدند و باعث اعتراض جانشین خمینی، یعنی آقای منتظری به خمینی شد که بعد هم خمینی مجبور شد او را  از جایگزینی خودش کنار بگذارد.

-         سومین شقه: در دو خرداد ۱۳۶۷، که با آمدن خاتمی در مقابل خامنه ای انجام شد  و اینهم البته بدلیل کارهایی بود که رئیس جمهور منتخب مقاومت و شورای ملی مقاومت یعنی مریم رجوی در اروپا انجام داده بود و رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی در صحنه سیاست بین المللی به یکبار ایزوله شده بود و خامنه ای مجبور بود به خاتمی گردن بگذارد و همه پیامدهایی که این شقه برایش داشت را بپذیرد، تا خاتمی بتواند با بندو بستهایی که با دول استعماری میکند، شاید بتواند سر این مقاومت را ببرد.

و البته در این میان مقاومت کارهای عمده سرفصلی انجام داد که رژیم را چندبار مجبور به خوردن جام زهر کرده است:

-         یکبار با عملیات ارتش آزادیبخش، رژیم را مجبور کرد جام زهر را بخورد، همان جمله معروف خمینی که گفت: جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام.

-         بار دیگر، افشا کردن طرح ساختن بمبهای اتمی توسط همین مقاومت و همین آلترناتیو بود که از سال ۱۳۸۲شروع شد با سلسله افشاگریهای مستمر بود که در نهایت باز هم رژیم مجبور شد که جام زهر اتمی را سربکشد و تن به دست کشیدن از بمب هسته ای  بدهد، همانکه نشانه قدرت منطقه ای بشمار میرفت حالا مجبور بود که بدلیل افشا شدن و بعد هم تحریمها، خودش با پای خودش سر میز مذاکره برود و همه را تسلیم کند.

-         و  در نهایت شقه کشیدن به آنجا کشید که در طول قیام ۱۰ ماه اخیر این شعار در درون مردم جوشید: « اصلاح طلب ، اصولگرا—دیگه تمومه ماجرا». یعنی هر راه حلی که از درون دیکتاتوری مذهبی ارئه شود، دیگر برای همیشه سوخته و از بین رفته است و نیروهای نظام دیکتاتوری با هر برچسبی که باشند، از دید مردم به یک چشم، یعنی همان نیروهای سرکوب کننده حکومتی نگاه می شود.

آلترناتیو چرا باید آنتی تز حکومت دیکتاتوری باشد؟


بدیهی است آلترناتیو سیاسی یک دیکتاتوری، مقدم بر هر چیز، بایستی به‌طور واقعی آنتی‌تز و نقطه مقابل ایدئولوژی و ارزشهای حاکم در اساسی‌ترین عناصر وجودی آن، یعنی ضد دیکتاتوری و ارتجاع مذهبی باشد. بنابراین نسخه بدلهایی که معمولاً محصول و دست‌ساز ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی همین رژیم هستند و برای مغشوش کردن صحنه و منحرف کردن اذهان از آلترناتیو واقعی، وارد صحنه شده‌اند، محلی از اعراب ندارند و در هر فرصتی باید این آلترناتیوهای قلابی را افشا و رسوا کرد، چرا که به جز این ، باعث هرز رفتن و گمراه شدن نیروهای واقعی سرنگون کننده خواهد شد، در حالیکه دیکتاتوری جمهوری اسلامی، یک دیکتاتوری مذهبی هست که اساسا بر سرکوب زنان سرچشمه گرفته است، در نقطه مقابل آلترناتیو هم باید روی آزادی زنان سرمایه گذاری کند و بهمین دلیل هست که اکثریت اعضای شورای ملی مقاومت ایران از زنان تشکیل شده است و رهبری سازمان مجاهدین خلق هم در سطح مسؤل اولی، از سال ۱۳۶۸، همیشه یک زن بوده است و همچنین یک سوم نیروهای سازمان مجاهدین خلق از زنانی تشکیل شده است که به صورت حرفه ای و تمام وقت آنهم در سطح مسؤلین رده بالای این سازمان در حال انجام مسؤلیت هستند.
زنان در سطح مسؤلین بالای سازمان مجاهدین خلق ایران، در تیرانا آلبانی

یک سوم اعضا سازمان مجاهدین خلق از زنان تشکیل شده است

مریم رجوی بهمراه مسؤلین اول سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۷

مریم رجوی بهمراه چندتن از مسؤلین اول سازمان مجاهدین خلق ایران:
زهرا مریخی، زهره اخیانی، مژگان پارسایی، فهمیه اروانی، شهرزاد صدر، صدیقه حسینی، مهوش سپهری

چرا در حکومتهای دیکتاتوری، آلتـرناتیو واقعی به اجبار باید در بیرون از حکومت و سلطه حکومت شکل بگیرد؟
بدلیل اختناق کامل در حکومتهای دیکتاتوری و اینکه هر حرکتی ولو کوچکترین حرکت سرکوب می شود، در نتیجه به اجبار آلترناتیو واقعی که باید غیر از جنس حکومت باشد و بهمین دلیل باید در خارج از حیطه این حکومت شکل بگیرد، مانند دولت موقت ژنرال دوگل.
طبيعی است که در زير سايه سنگين حکومتی که قرار است برانداخته شود و به همين دليل روز به روز هارتر می شود ، هیچ آلترناتيوی شانس شکل گرفتن ندارد. تجربه تاريخی هم از همين واقعيت خبر می دهد. آلترناتيو برانداز تنها در بيرون از حوزه نفوذ حکومت استبدادی شکل می گيرد و از بیرون، مبارزات درون کشور را هدايت کرده و اسباب فروپاشی حکومت استبدادی را فراهم می سازد اين يک قاعده کلی و بديهی است و لذا، کسانی که معتقدند نمی توان با يک آلترناتيو بيرونی، حکومتی را که در درون مرزهای کشور بصورت فعال مايشاء عمل می کند برانداخت در واقع منکر يک اصل بديهی سياسی شده اند.
در عین حال آلترناتيوی که دور از دسترس حکومت استبدادی، در بيرون از حوزهء اقتدار آن، ساخته می‌شود،  اگر بدون داشتن ريشه‌های عميق در داخل کشور باشد، به سرعت به رو به متلاشی شدن می رود و به یک دور کر می افتد که در نهایت هم ناامید از سرنگونی، یا راه زندگی در اروپا و امریکا را بر می گزیند و یا به سلطه دیکتاتوری تن می دهد و به زیر چتر و قبای او می خزد.
 این مشابه همان وضعی که خیلی از تشکلات به اصطلاح سیاسی با بیرون آمدن از خاک میهن به آن دچار شدند.

هیچ نظری موجود نیست