پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

‏نمایش پست‌ها با برچسب جام زهر. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب جام زهر. نمایش همه پست‌ها

علل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل و جام زهر خوردن خمینی- قسمت دوم

 

بهتر از قبل از پرداختن به قطعنامه ۵۹۸، یادآوری داشته باشیم از حرف‌های خمینی که گفته بود:

حرفهای خمینی ۱۴ روز پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸

قطعنامه ۵۹۸ چه ویژگی‌هایی داشت:

قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه برخلاف قطعنامه‌های قبلی ذیل فصل هفت منشور ملل متحد (اصول ۳۹ و ۴۰) صادر شد یعنی موجب تحریم اقتصادی یا حمله نظامی قدرت‌های جهانی علیه کشور متخلف می‌شد. متن آن با قطعنامه‌های قبلی تفاوت داشت. موضوع «مسئولیت منازعه» برای اولین بار در آن مطرح شده بود که همان «تعیین متجاوز» مورد نظر رژیم بود. البته قطعنامه تمام خواست‌های رژیم خمینی را تأمین نمی‌کرد زیرا او  اصرار داشت اول متجاوز تعیین شود و بعد قطعنامه را بپذیرد در حالی که شورای امنیت این شرط را قبول نداشت. قطعنامه دو روز بعد از سوی عراق پذیرفته شد، ولی حدود یکسال بعد در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی رژیم خمینی، زمانی‌که در نهایت استیصال بود پذیرفته شد، بطوریکه شخص خمینی در پیامی قبول آن را به نوشیدن جام زهر و معامله کردن آبروی نداشته‌اش با خدا تشبیه کرد.

برای فهم دقیق‌تر شرایط بهتر است کمی هم موضع‌گیری کشورهای غربی را در خصوص قطعنامه ۵۹۸ بدانیم و اینکه رژیم خمینی علیرغم تمام فشار بین‌المللی بهیچ‌وجه زیر بار پذیرش این قطعنامه تا ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ نرفت.

 

واکنش رژیم آخوندی به صدور قطعنامه ۵۹۸

یک روز بعد از صدور قطعنامه خامنه‌ای، رئیس‌جمهور آن زمان رژیم گفت: «ایران هرگز این قطعنامه را که با فشار و تحت نفوذ آمریکا تهیه و تصویب شده‌است قبول نخواهد کرد». خمینی نیز، ۸ روز پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ در ۶ مرداد ۱۳۶۶ در پیامی به مناسبت ایام حج اعلام کرد « چیزی به پیروزی نهایی در جنگ با عراق باقی نمانده و پذیرش قطعنامه در چنین شرایطی خیانت است. اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده‌ایم صدای ناآشنای صلح طلبی از کام ستمگران و جنگ افروزان به گوش می‌رسد.»(۳)


واکنش  خمینی به صدور قطعنامه ۵۹۸ منفی بود: "هم اکنون که به مرز پیروزى مطلق رسیده‏ایم و قدم‌هاى آخرمان را برمى‏داریم، صداى ناآشناى صلح طلبى آن هم از کام ستمگران و جنگ افروزان به گوش‏ می‌‏رسد"


رونالد ریگان، رئیس‌جمهور آمریکا، پیش از سخنرانی خامنه‌ای گفت که از وی می‌خواهد صریحاً و بدون ابهام بگوید قطعنامه را قبول می‌کند یا نه و در صورت منفی بودن پاسخ ایران، شورای امنیت راهی جز اعمال مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول آتش‌بس پیش رو ندارد. (۴)

واکنش قدرتهای غربی به نامه رژیم خمینی

وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد اگر ایران حاضر به پذیرش قطعنامه نشود شورای امنیت باید به‌سرعت وارد عمل شود و راه‌های اجرای یک آتش‌بس را بررسی کند.

وزارت خارجه بریتانیا تأکید کرد: قطعنامه‌های الزام‌آور شورای امنیت، غیرقابل بحث هستند.(۵)

با این وجود باز هم خمینی و رژیمش این قطعنامه و آتش‌بس مندرج شده در آن‌را نپذیرفتند.

 

عامل اصلی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و خوردن جام زهر توسط خمینی چه بود؟

بعد از امضای قرارداد صلح بین شورای ملی مقاومت و معاون نخست‌وزیر عراق برمبنای قرارداد الجزائر در سال ۱۹۸۱، بدلیل فعالیت‌های گسترده‌ای بین‌المللی که شورا داشت، منجمله امضا ۵۰۰۰ پارلمانتر و سیاستمدار از کشورهای مختلف که به حمایت از صلح برخواسته بودند، در صحنه بین‌المللی مقاومت ایران به لحاظ سیاسی برای صلح بین دو کشور، دست بالا را پیدا کرده بود، فقط باید زمان می‌گذشت تا شرایط مناسب برای خاموش کردن موتور جنگی خمینی و رژیمش فرا برسد.

ابتدا نیروهای پیشمرگه در منطقه مرزی توسط مجاهدین شکل گرفتند، سپس با گسترش عملیات، این نیروها به واحدهای رزمی تکامل یافتند و هنگامی که رژیم خمینی به طمع استرداد مسعود رجوی از فرانسه افتاد، همین موضوع منجر به پرواز تاریخساز مسعود رجوی به جوار خاک میهن شد، یعنی سر و رهبری نیروی رزمنده در صحنه به نیروهای رزمنده خودش ملحق شد و این اشتباه استراتژیکی بود که هم مماشات‌گران بین‌المللی و هم خود رژیم خمینی مرتکب شدند.

پس از این الحاق سر و بدنه، آتش جنگ علیه ماشین جنگی خمینی شدت گرفت، بطوریکه رهبری مجاهدین در نشستی در جمع بزرگ مجاهدین گفت« اگر جنگ می‌خواهی، پس بجنگ تا بجنگیم» و به موازات این شعار اکثر نیروها و کادرهای خارج کشور سازمان به منطقه منتقل شدند و همچنین بسیاری از زندانیان مجاهد که از بند رسته بودند، زمان را بهترین فرصت برای پیوستن به سازمان‌شان برای آزادی ایران دانستند،  بطوریکه آن‌زمان که نگارنده در زندان بود، همه نیروهای سازمان بغایت از عملیات سازمان که هر روز گسترش می‌یافت اظهار شادمانی می‌کردند.

در سی‌خرداد ۱۳۶۶ مسعود رجوی در پیامی اعلام تشکیل آرتش ازادبیخش ملی را کرد و زمینه را برای هر نیروی رزمنده آزادی‌خواه که دنبال قرارگاه و مکانی برای جنگ و مبارزه علیه خمینی می‌گشت، فراهم کرد که باعث شد نیروهای زیادی به ارتش آزادیبخش ملی بپیوندند و همین امر موجب گسترش دامنه فعالیت‌های ارتش آزادیبخش شد، بطوریکه فاصله زمانی هر عملیات با عملیات بعدی کوتاهتر و در عین حال عملیات بسرعت هرچه بیشتری کیفی‌تر شدند و ضربات کاری به ماشین جنگی خمینی افزایش کمی و کیفی بسیاری داشت، از عملیات پیرانشهر در پاییز ۱۳۶۶ که به یک گردان تانک نیروهای رژیم حمله شد و در اندک مدتی به عملیات بزرگ آفتاب منجر شد که در این عملیات لشکر ۷۷ خراسان مورد هجوم نیروهای ارتش آزادیبخش واقع شد، نیروهای خمینی که قریب به ۸ سال در میدان جنگ بودند و به سختی فرسوده و در عین‌حال فاقد لجستیک و سلاح‌های لازم هم بودند، با این عملیات روحیه خود را بشدت باختند.

بعد از عملیات آفتاب فرماندهی کل ارتش آزادیبخش تصمیم به وارد کردن یک ضربه کاری بزرگ به ماشین جنگی رژیم خمینی گرفت و عملیات چلچراغ در جبهه میانی و شهر مهران انجام شد، جایی‌که لشگر زرهی قزوین متشکل از تانک‌های چیفتن و اسکورپین و توپخانه قوی و چندین لشکر و تیپ سپاه در کنار هم بودند و بهمین دلیل دشمن بهیچ‌وجه گمان اینکه ارتش آزادیبخش به این نقطه و این نیروی بزرگ حمله کند را نداشت ولی ارتش آزادیبخش با جسارت برخواسته از میهن‌دوستی و آزادی‌خواهی خود طی یک عملیات متهورانه و در طی شب تا صبح خطوط اصلی دشمن را شکست و در نیمروز به شهر مهران رسید، سرعت عملیات بقدری زیاد بود که این شعار توسط خود رزمندگان آزادی در صحنه داده شد« امروز مهران، فردا تهران» و چرا نه؟

طی این عملیات بیش از ۱۵۰۰ نیروی رژیم که شامل افسران ارشد هم می‌شد به اسارت درآمدند و بیش از ۲ میلیارد دلار غنائم جنگی بدست ارتش ازادیبخش ملی افتاد، بطوریکه نمایشگاه بزرگی از همه این‌ها شکل گرفت و خبرنگاران بین‌المللی بسیاری از این نمایشگاه بازدید کردند.

البته ارتش عراق هم که به درهم شکستگی نیروهای رژیم خمینی پی برده بود و می‌دانست ماشین جنگی‌اش به گل نشسته برای ازادسازی شهر عراقی فاو اقدام کرد و بعد از ۵ سال این شهر عراقی را دوباره بدست آورد.(۴)

سرکردگان رژیم خمینی مانند رفسنجانی و خامنه‌ای و موسوی و محسن رضایی، کاملا از وضعیت بوجود آمده به عمق وضعیت خراب ارتش و سپاه خمینی پی برده و با مشاورات پی‌درپی که به او دادند که اگر امروز برای پذیرش قطعنامه اقدام نکنی فردا دیر است، خمینی را راضی کردند که بین جام زهر و یا سرنگونی بدست ارتش آزادیبخش یکی را انتخاب کند و خمینی که همیشه اهل معامله و سازش بوده و درست در نقاط بن‌بست روی به مصالحه آورده، جام زهر آتش بس را سرکشید و به گفته خودش آبرویش را با خدا معامله کرد و قطعنامه آتش بس را پذیرفت تا بدین گونه جلوی سرنگونی خودش و رژیش را بگیرد.

ضربه جنگی عملیات چلچراغ به رژیم آنقدر قوی بود که فرماندهی کل ارتش آزادیبخش تصمیم گرفت به آماده‌سازی کامل ارتش آزادی در زمینه‌های زرهی و توپخانه بپردازد و این ارتش را برای آخرین عملیات، که عملیات سرنگونی باشد تا شهریور و یا مهر همان سال اماده کند.

و بدین گونه با جام زهر جنگ ضدمیهنی و سپس در سال ۱۳۸۲ با افشاگری مجاهدین در مورد برنامه هسته‌ای، بود که رژیم یکبار دیگر مجبور به خوردن جام زهر هسته‌ای هم شد.

و امروزه اصطلاح نوشیدن جام زهر امروزه در متون سیاسی به مفهوم قبول مسائل دشوار سیاسی و بر خلافِ اعتقاد گفته می‌شود.(۶)

و اکنون با رژیمی مفلوک و درمانده از حل تضادهای پیاپی و قیام‌های متوالی روبرو هستیم که توسط مجاهدین به حلقوم رژیم ریخته شده است که بر اثر آن به شقه‌های داخلی متوالی دچار شده و جز جسمی مفلوک و پوسیده از آن باقی‌نمانده است و می‌رود که توسط کانونهای شورشی که در مسیر تکاملی ارتش آزادیبخش ملی در داخل میهن اشغال‌شده شکل گرفته‌اند به زباله‌دان تاریخ انداخته شود و دور نیست روزی که بوی عطر آزادی با پرواز سیمرغ رهایی در آسمان ایران فرا برسد.

کلیه پانوشت‌ها: از ویکی‌پدیا


آلترناتیو چیست و چه تفاوتی با نیروی برانداز دارد؟- قسمت دوم


اهمیت آلترناتیو در چیست؟

اهمیت آلترناتیو فقط برای بعد از سرنگونی نیست، بلکه در درجه اول اهمیت آن در دوران نبرد و فعالیت برای تغییر می باشد، چرا که در این زمان، همه نیروهای همگون و همبستگی خواه را زیر یک چتر فراهم میکند، تا با تمرکز نیرو، روی اصل سرنگونی متمرکز شده و تمام انرژیها را برای سرنگونی نظام دیکتاتوری سمت و سو بدهد.

و در همین طریق هست که بمرور صلاحیت و صلابت سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی خودش را نشان میدهد.

پس نکته مهم این هست که آلترناتیو در جریان عمل روزمره با دیکتاتوری ساخته می شود و نه در واپسین زمانی که چیزی به پایان حیات و سقوط دیکتاتوری نمانده است، یک چیزی مانند قارچ از زمین سر برآورد.

نکته مهم دیگر در مورد آلترناتیو این هست که با نبرد روزمره و پیگیر خودش، بطور مستمر نیروهای دیکتاتوری را به سمت شقه و تجزیه می برد. چرا که با موضعگیریهای سیاسی در سرفصلهای تاریخی، ابتدا باعث مردد شدن نیروهای دیکتاتور شده و به فراخور این نیروها، بمرور این کار به شقه در درون حکومت می کشد.

کما اینکه مقاومت ایران و شورای ملی مقاومت ایران  در چندین سرفصل نیروهای دیکتاتوری مذهبی در ایران را شقه کرد:

-         اولین انشقاق، تجزیه و کندن اولین رئیس جمهور خمینی، یعنی بنی صدر بود که از حکومت خمینی جدا کرد.

-         دومین شقه: زمانی بود که در نتیجه قتل عام ۶۷که بیش از سی هزار نفر از جوانانی که سالها در زندانهای سیاسی از سازمانهای مجاهدین خلق و یا سازمانهای مارکسیستی  بودند با حکم خمینی اعدام شدند و باعث اعتراض جانشین خمینی، یعنی آقای منتظری به خمینی شد که بعد هم خمینی مجبور شد او را  از جایگزینی خودش کنار بگذارد.

-         سومین شقه: در دو خرداد ۱۳۶۷، که با آمدن خاتمی در مقابل خامنه ای انجام شد  و اینهم البته بدلیل کارهایی بود که رئیس جمهور منتخب مقاومت و شورای ملی مقاومت یعنی مریم رجوی در اروپا انجام داده بود و رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی در صحنه سیاست بین المللی به یکبار ایزوله شده بود و خامنه ای مجبور بود به خاتمی گردن بگذارد و همه پیامدهایی که این شقه برایش داشت را بپذیرد، تا خاتمی بتواند با بندو بستهایی که با دول استعماری میکند، شاید بتواند سر این مقاومت را ببرد.

و البته در این میان مقاومت کارهای عمده سرفصلی انجام داد که رژیم را چندبار مجبور به خوردن جام زهر کرده است:

-         یکبار با عملیات ارتش آزادیبخش، رژیم را مجبور کرد جام زهر را بخورد، همان جمله معروف خمینی که گفت: جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام.

-         بار دیگر، افشا کردن طرح ساختن بمبهای اتمی توسط همین مقاومت و همین آلترناتیو بود که از سال ۱۳۸۲شروع شد با سلسله افشاگریهای مستمر بود که در نهایت باز هم رژیم مجبور شد که جام زهر اتمی را سربکشد و تن به دست کشیدن از بمب هسته ای  بدهد، همانکه نشانه قدرت منطقه ای بشمار میرفت حالا مجبور بود که بدلیل افشا شدن و بعد هم تحریمها، خودش با پای خودش سر میز مذاکره برود و همه را تسلیم کند.

-         و  در نهایت شقه کشیدن به آنجا کشید که در طول قیام ۱۰ ماه اخیر این شعار در درون مردم جوشید: « اصلاح طلب ، اصولگرا—دیگه تمومه ماجرا». یعنی هر راه حلی که از درون دیکتاتوری مذهبی ارئه شود، دیگر برای همیشه سوخته و از بین رفته است و نیروهای نظام دیکتاتوری با هر برچسبی که باشند، از دید مردم به یک چشم، یعنی همان نیروهای سرکوب کننده حکومتی نگاه می شود.

آلترناتیو چرا باید آنتی تز حکومت دیکتاتوری باشد؟


بدیهی است آلترناتیو سیاسی یک دیکتاتوری، مقدم بر هر چیز، بایستی به‌طور واقعی آنتی‌تز و نقطه مقابل ایدئولوژی و ارزشهای حاکم در اساسی‌ترین عناصر وجودی آن، یعنی ضد دیکتاتوری و ارتجاع مذهبی باشد. بنابراین نسخه بدلهایی که معمولاً محصول و دست‌ساز ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی همین رژیم هستند و برای مغشوش کردن صحنه و منحرف کردن اذهان از آلترناتیو واقعی، وارد صحنه شده‌اند، محلی از اعراب ندارند و در هر فرصتی باید این آلترناتیوهای قلابی را افشا و رسوا کرد، چرا که به جز این ، باعث هرز رفتن و گمراه شدن نیروهای واقعی سرنگون کننده خواهد شد، در حالیکه دیکتاتوری جمهوری اسلامی، یک دیکتاتوری مذهبی هست که اساسا بر سرکوب زنان سرچشمه گرفته است، در نقطه مقابل آلترناتیو هم باید روی آزادی زنان سرمایه گذاری کند و بهمین دلیل هست که اکثریت اعضای شورای ملی مقاومت ایران از زنان تشکیل شده است و رهبری سازمان مجاهدین خلق هم در سطح مسؤل اولی، از سال ۱۳۶۸، همیشه یک زن بوده است و همچنین یک سوم نیروهای سازمان مجاهدین خلق از زنانی تشکیل شده است که به صورت حرفه ای و تمام وقت آنهم در سطح مسؤلین رده بالای این سازمان در حال انجام مسؤلیت هستند.
زنان در سطح مسؤلین بالای سازمان مجاهدین خلق ایران، در تیرانا آلبانی

یک سوم اعضا سازمان مجاهدین خلق از زنان تشکیل شده است

مریم رجوی بهمراه مسؤلین اول سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۷

مریم رجوی بهمراه چندتن از مسؤلین اول سازمان مجاهدین خلق ایران:
زهرا مریخی، زهره اخیانی، مژگان پارسایی، فهمیه اروانی، شهرزاد صدر، صدیقه حسینی، مهوش سپهری

چرا در حکومتهای دیکتاتوری، آلتـرناتیو واقعی به اجبار باید در بیرون از حکومت و سلطه حکومت شکل بگیرد؟
بدلیل اختناق کامل در حکومتهای دیکتاتوری و اینکه هر حرکتی ولو کوچکترین حرکت سرکوب می شود، در نتیجه به اجبار آلترناتیو واقعی که باید غیر از جنس حکومت باشد و بهمین دلیل باید در خارج از حیطه این حکومت شکل بگیرد، مانند دولت موقت ژنرال دوگل.
طبيعی است که در زير سايه سنگين حکومتی که قرار است برانداخته شود و به همين دليل روز به روز هارتر می شود ، هیچ آلترناتيوی شانس شکل گرفتن ندارد. تجربه تاريخی هم از همين واقعيت خبر می دهد. آلترناتيو برانداز تنها در بيرون از حوزه نفوذ حکومت استبدادی شکل می گيرد و از بیرون، مبارزات درون کشور را هدايت کرده و اسباب فروپاشی حکومت استبدادی را فراهم می سازد اين يک قاعده کلی و بديهی است و لذا، کسانی که معتقدند نمی توان با يک آلترناتيو بيرونی، حکومتی را که در درون مرزهای کشور بصورت فعال مايشاء عمل می کند برانداخت در واقع منکر يک اصل بديهی سياسی شده اند.
در عین حال آلترناتيوی که دور از دسترس حکومت استبدادی، در بيرون از حوزهء اقتدار آن، ساخته می‌شود،  اگر بدون داشتن ريشه‌های عميق در داخل کشور باشد، به سرعت به رو به متلاشی شدن می رود و به یک دور کر می افتد که در نهایت هم ناامید از سرنگونی، یا راه زندگی در اروپا و امریکا را بر می گزیند و یا به سلطه دیکتاتوری تن می دهد و به زیر چتر و قبای او می خزد.
 این مشابه همان وضعی که خیلی از تشکلات به اصطلاح سیاسی با بیرون آمدن از خاک میهن به آن دچار شدند.

Twitter Delicious Facebook Digg Stumbleupon Favorites More

 
Design by Free WordPress Themes | Bloggerized by Lasantha - Premium Blogger Themes | coupon codes