Fixed Menu (yes/no)

Breaking News

آلترناتیو چیست و چه تفاوتی با نیروی برانداز دارد؟- قسمت سوم

چرا مریم رجوی رئیس جمهور دوران انتقال
-         اول از همه باید به این سؤال پاسخ داد، اصلا چرا آلترناتیو و مقاومت علیه دیکتاتوری نیاز به عنصر رهبری کننده دارد؟
چون در زمانه ای هستیم که دیگر مبارزات بصورت فردی اصلا جواب ندارد، بدلیل اینکه سیستمهای جامعه و حکومتی آنقدر متکامل شده است که هر مقاومت فردی بسرعت سرکوب می شود، پس نیاز به یک حزب یا سازمان و یک تشکل منسجم می باشد.
 بقول لنین که گفت: برای خلقی به بند کشیده توسط دیکتاتوری، در سخت ترین شرایط، در نقاطی از تاریخ که افق پیروزی سیاه و کبود است، در دورانی که شرایط، در چنبره نیروهای تباهی هست و حتی باریکه ای از نور، برجاده پیروزی نمی تابد، رمز پیروزی و آزادی، داشتن سازمانی و تشکیلاتی پیشتاز و فولادین هست که با پرداخت قیمت و ایستادگی، ابرهای تیره را بشکافد و تابش نور آزادی را محقق کند.
سخنان لنین درمورد شرایط سخت مبارزه علیه دیکتاتوری و پاسخ مناسب به این ضرورت
سخنان لنین 

حالا این تشکیلات و سازمان که متشکل شده از نیروهای حرفه ای جان برکف، نیاز به عنصر رهبری کننده ذیصلاح دارد، تأکید میکنم «ذیصلاح»
رهبری ذیصلاح یعنی چه؟
رهبری ذیصلاح، رهبری هست که وقتی در مسیر مبارزه، انجام ضرورتی برای ادامه مبارزه فرا می رسد، یعنی فدا کردن، در انجام آن درنگ نمی کند.
پس عنصر مسؤلی که در لحظه ای که مبارزه و شرایط تیره و تار به نظر میرسد، با مایه گذاری ماگزیمم، صحنه را می چرخاند، تصمیم گرفتن در این شرایط البته بسیار سخت هست، آنقدر سخت که شاید تصورش هم ممکن نباشد، زمانهایی می رسد که برای ادامه ماندگاری و روشن ماندن چراغ مقاومت ولو به اندازه یک شمع باید از جان عزیزان و همرزمان گذشت، چون مسلم است که جان خودش برایش مهم نیست، در این سرفصلها عنصر پاکبازی میخواهد که از هر رگه آلوده ای پاک باشد، چون اول از همه، نیروهای مبارز  به حرف کسی می کنند که میدانند خودش اول مرد یا اول زن میدان هست، ثانیا در لحظه خطرناک و سرنوشت ساز حاضر است دقیقا همان چیزی را که به نفع مبارزه هست تصمیم بگیرد و عمل کند، از خراب شدن چهره و نام خودش و سازمانش در مایه گذاری برای ادامه مبارزه نمی ترسد، فکر امروز و حتی فردا را نمی کند، فکر ماندگاری قیام و سرنگونی را می کند،‌ چرا که میداند هر چه جمع و اندوخته شده است برای همین امر سرنگونی می باشد، پس اگر این اندوخته در لحظه لازم بکار نگیرد دیگر برای چه روزی نیازش خواهد شد؟
در نتیجه به دو دلیل نیاز به رهبری ذیصلاح می باشد:
یکم: مبارزه در برابر دیکتاتوری، آنهم از نوع فاشیسم مذهبی، نیاز به یک رهبری دارد که حاضر به ماگزیمم پرداخت بها برای لحظات خطیر باشد.
دوم: بدلیل نبودن آزادی و نبود انتخابات آزاد، در زمانی که دیکتاتوری حاکم هست، این رهبری بصورت اتوماتیک تا زمان رسیدن بهاران ازادی به خاک میهن مشروعیت می یابد.
در دورانی که سیاهی دیکتاتوری بر همه جا سایه گسترده است و امکان برگزاری ساده ترین میتنینگ ها نیست، در زمانی که همه نفسها در سینه ها حبس شده است و فقط عده ای تحت رهبری یک فرد ذیصلاح به مبارزه برخواسته اند، خودبخود آن رهبری مشروعیت پیدا می کند و البته این مشروعیت تا زمانی هست که حق توده مردم به آنها برگردانده شود و انتخابات آزاد میسر شود.
بهمین دلیل در دوران دیکتاتوری سیاه آخوندها در ایران که امکان برگزاری هیچگونه میتیتنگ و انتخاباتی نیست، همه چیز مشروعیت خودش را از مبارزه با این دیکتاتوری و میزان مایه گذاری برای مبارزه و سرنگونی این دیکتاتوری میگیرد، تا وقتی که امکان برگزاری انتخابات آزاد میسر شود.
جولیانی در دیدار با مریم رجوی رئیس جمهور دوران انتقال بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی

مریم رجوی، رئیس جمهور موقت دوران انتقال بعد از سرنگونی دیکتاتوری جمهوری اسلامی

آلترناتیو و الزام داشتن شورا
چون آلترناتیو، یک تمامیت هست، یعنی تشکیل شده از کلیه احزاب و سازمانها و افرادی که دل در گرو آزادی میهن اسیر دارند، بهمین دلیل لازم هست و باید که شورایی داشته باشد، که در تلفیق با  نیروی اصلی تشکیل دهنده آن آلترناتیو باشند، یعنی شورایی که به نمایندگی از تمام اقشار و سازمانها و احزاب تشکیل شده است که دارای عقاید گوناگون هستند، که مقید به سرنگونی نظام دیکتاتوری دارند، یعنی حول یک شعار« سرنگونی» متمرکز شده اند.
این شورا هم مشروعیت خودش را از مبارزه بی وقفه ای که درگیر آن هست می گیرد، بهمین دلیل بر این شورا الزامی و اجباری هست که نه تنها شرایط شورای مقاومت را در دوران سرنگونی، بلکه بعد از سرنگونی را هم در نظر داشته باشد، چرا که تجربه انقلاب ضدسلطنتی به ما آموخت که « می دانستیم چه نمی خواهیم، ولی نمیدانستیم که چه بخواهیم» و این همان چیزی بود که خمینی روی ان سوار شد و دیکتاتوری مذهبی را که اصلا در ذهن هیچ فرد ایرانی نبود به قدرت رساند.
این شورا بدلیل مشروعیتی که دارد، در عین حال که سیاستهای مقاومت را در دوران مبارزه مشخص می کند، الزاما باید سیاستها و رهبری جامعه بعد از سرنگونی تا برقراری دمکراسی و انتخابات آزاد را هم مشخص کند.
در این نقطه هست که شورای ملی مقاومت به این ضرورت رسید که «رئیس جمهور دوران انتقال» را باید مشخص کند.
-         اولا ريیس جمهور: یعنی که حکومت بعدی الزاما جمهوری هست.
-         ثانیا  دوران انتقال : یعنی که تا تصویب قانون اساسی و انتخابات آزاد با این قید الزامی که برای شش ماه هست.
به همین دلیل بود که شورای ملی مقاومت در سال 1372 براساس ضرورت مبارزه و همچنین براساس مشروعیتی که از مبارزه بدست آورده است ريیس جمهور دوران انتقال را انتخاب کرد که مریم رجوی بود.
البته در گام اول اهمیت این مسؤلیت زیاد مشخص نبود ولی بمرور که از آن زمان تاکنون فاصله می گیریم، مشخص می شود که این انتخاب یک سلاح کارآمد استراتژیکی برای دوران سرنگونی بوده است، چرا که رئیس جمهور دوران انتقال که مریم رجوی هست،  د با انجام وظیفه و مسؤلیتش بخوبی نشان داده هست که در تمامی صحنه های سیاسی بین المللی و حتی داخلی، تعادل قوا را به نفع نیروهای انقلاب و آلترناتیو جهت داده است و در سخت ترین شرایط چگونه به فکر حفظ بدنه نیروهای برانداز و سرنگون کننده بوده است و بارها آنها را از قتل عامهایی که دشمن تدارک دیده بود، با همین فعالیتهای سیاسی خودش حفظ کرد تا نیروی سرنگون کننده برای ادامه مبارزه از تهدیدات و توطئه های دشمن برای انهدام کامل محفوظ بماند.

هیچ نظری موجود نیست