![]() |
فرار شاه و دزدیهایش۲۶ دیماه، روز فرار شاه و روز دفن حکومت سلطنت در ایران |
روزهایی در سرنوشت
ملتها خلق می شوند که یک تاریخ را ورق می زنند، که البته به تمام و کمال بدلیل
تلاشها و کوششهای خود آن مردم هست که چنین روزهایی خلق و یا محقق می شوند.
۲۶ دیماه چنین
روزی در تاریخ ایران است و دفتر حکومت دیکتاتوری شاهان با فرار محمدرضا شاه برای
همیشه در ایران بسته شد.
البته حکومت سلطنتی
پهلوی میتوانست در زمان دکتر مصدق که رهبری جنبش ملی کردن نفت را برعهده داشت، با
کوتاه آمدن از دیکتاتوری و پذیرفتن اصول جمهور مردم و آزادی، برای یک دوران بصورت
سلطنتی مشروطه مانند انگلستان و بلژیک ادامه دهد، و با این کار همچنین می توانست به
بورژوازی ملی به رهبری دکتر مصدق میدان دهد تا ایران همچون دیگر کشورهای آسیایی و
البته قبل از آنها به پیشرفت نسبی و مترقیتری و در سطح بالاتر از آنها برسد، ولی
از آنجا که دیکتاتور، فقط تا نوک بینی خودش را می بیند، شاه با همدستی استعمارگران
و کشورهای خارجی به کودتا علیه دکتر مصدق دست متأسفانه تنها حزب و تشکیلات آن زمان، حزب توده
هم بدلیل اینکه با نوک انگشتان مسکو چرخانده میشد، در این کودتا نقش سکوت و تسلیم
پیشه کرد و نتیجه آن ۲۵ سال ادامه دیکتاتوری محمدرضا شاهی در ایران بود.
البته خلق را سرباز
ایستادن و تسلیم شدن در مقابل این دیکتاتور نبود و بهمین دلیل جوانان پویا و
شورشگری که از همه احزاب سازشکار خسته شده بودند، راه نوین مبارزه مسلحانه را
گشودند، کسانی همچون مسعود احمدزاده، امیرپرویز پویان، جزنی از سازمان چریکهای
فدایی خلق و محمد حنیف نژاد، سعید محسن و اصغر بدیع زادگان از سازمان مجاهدین خلق،
بنیان سازمانهایی را گذاشتند که یادگرفته و فهمیده بودند که راه مبارزه اگر همراه
با فدای بیکران از جسم و جان و همه هستی خویش نباشد، جز بن بست و تسلیم فرجامی
ندارد و در نهایت همین فداکاریها منجر به ایجاد موجهای اعتراضی مردمی شد و به
سرنگونی شاه انجامید.
![]() |
بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق، بیژن جزنی، امیر پرویز پویان و مسعود احمد زاده |
البته شاه در غفلت و
غرور ناشی از دیکتاتوری و داشتن نقش ژاندارمی منطقه و افزایش پول نفت، از موجی که
در زیر پای او و توسط این جوانان و مردم در حال ایجاد و غلیان بود غافل بود.
![]() |
روزی که شاه رفراندوم میلیونی عاشورای تهران را از هلکوپتر دید |
در سفر جیمی کارتر به
ایران، او شاه را ژاندارم منطقه میدانست و به ایران لقب جزیره ثبات داد و قدُرقدرتی
شاه را به او تبریک گفت، ولی همین جیمی کارتر وقتی اعلام سیاست حقوق بشر را سرلوحه
خودش قرار داد، فرش را از زیر پای شاه کشید و دست از حمایت ساواک، که بازوی اصلی
شاه در سرکوب مخالفان و انقلابیون بود برداشت، در نتیجه ساواک مجبور به زمین
گذاشتن شلاق و شکنجه شد و بدین سان طلسم اختناق ستم شاهی شکست و قیام و انقلاب
ضدسلطنتی تا جایی پیش رفت که در ۲۶ دیماه ۱۳۵۷ شاه مجبور به فرار از ایران شد.
البته شاه یک جنایت
بزرگ دیگر هم در حق مردم ایران مرتکب شده بود، او با کشتن و اعدام کردن و یا در
زندان نگه داشتن رهبران سازمانهای انقلابی، راه را برای دزدیده شدن رهبری انقلاب
توسط خمینی فراهم کردو هر آنچه را که شاه اعدام نکرده بود، صدچندان آن را خمینی
اعدام کرد.
با همه اینها، ۲۶
دیماه فقط فرار شاه خائن از ایران نبود، بلکه منجر به بسته شدن دفتر حکومتهای دیکتاتوری
سلطنتی بهر شکل و وصورتی در ایران شد.
و حالا در قیامهای
متوالی مردم ایران برای رسیدن به یک جمهوری دمکراتیک، مردم در کوچه بازار نفرتشان
را از حکومت سلطنتی و حکومت دیکتاتوری آخوندی با گفتن این شعار نشان می دهند: «
مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر»
همچنین با سقوط دیکتاتوری
بشار اسد که حلقه واسط بین نیروهای نیابتی رژیم ملاها بود و با تغییر شرایط در
منطقه و پایین رفتن خورشید نظام آخوندی، راه سرنگونی بیش از هر زمان دیگر باز است،
آنچنان که نه تنها خود ایرانیان، بلکه خیلی از قدرتها و شخصیتهای خارجی به این
ضعف رژیم اذعان دارند.
![]() |
اجلاس شورای ملی مقاومت ایران |
و این در حالی است که
آلترناتیو دمکراتیک شورای ملی مقاومت هر روز بیشتر از پیش توسط شخصیتها و مقامات
خارجی به رسمیت شناخته میشود، شورایی که بازوی آن آرتش آزادیبخش ملی و در داخل
میهن اشغالشده کانونهای شورشی میباشند.
![]() |
کانونهای شورشی پیشقراولان ارتش آزادیبخش ملی |
0 Comments:
ارسال یک نظر