![]() |
اسپارتاکوس و بردگان گلادیاتور |
اسپارتاکوس از بردگی تا رهبری قیام بردگان علیه روم
«کریکسوس غلامی غولآسا در سلول مجاور اسپارتاکوس بود، قصه پردرد
قیام بردگان و عملیات جنگی بی پایان بردگان سیسیل را که بیش از نیم قرن پیش شروع
شده بود بتفصیل برای اسپارتاکوس تعریف کرد. اسپارتاکوس با آنکه برده و برده زاده
بود، اینک در اینجا، در میان همنوعان خویش، پهلوانانی را میدیدند که شکوه و
عظمتشان با شکوه و عظمت اخیلوس و هکتور و ادیسه خردمند برابری مینمود و حتی از آن
هم درمیگذشت… اما چه شیر مردانی! از سوئی انوس
Enus بود،
که تمام غلامان جزیره را آزاد کرده و سه سپاه روم را نابود ساخته بود؛ از سوئی
دیگر آتنیون Atenion یونانی سائویوس تراسی او ندارت ژرمنی
و بن جواش یهودی _ همان بن جواشی که با کشتی از کارتاژ گریخته و با کلیه سرنشینان
آن به آتنیون پیوسته بود.
اسپارتاکوس هنگامی که این چیزها را میشنید احساس میکرد که قلبش
از غرور مالامال شدهاست. احساس پاکی از برادری و همدردی نسبت به این پهلوانان و
شیرمردان وجودش را میآگند یکپارچه همدردی میشد. آنها را خوب میشناخت، میدانست
چه احساس میکردند و رؤیای چه چیز را میدیدند و در آرزوی چه میسوختند. کشور و
شهر و نژاد مفهومی نداشت؛ بندگی و بردگیشان یک امر مشترک بود. در عین حال میدید
که با وجود همه عظمت رقتانگیزی که قیامهایشان داشت نتیجه کار باز عدم موفقیت بود
و .... »(کتاب اسپارتاکوس اثر نویسنده معروف امریکایی هوارد فاوست )
اسپارتاکوس از اهالی شمال دریای اژه و از مردم تراسی بود. وی در جنگی اسیر ارتش روم شد و
سپس به جمع گلادیاتورهاپیوست. در رم در مرکز آموزشی گلادیاتورها (که در آن بردگان را برای مبارزه با یکدیگر
آماده میکردند) کار میکرد. در پی ظلم و ستمی که بر بردگان در روم باستان وارد میشد، اسپارتاکوس در سال ۷۳
پیش از میلاد دست به قیام علیه برده داران زد.
قیام اسپارتاکوس بسیار گسترده بود و در راه آزادی بهمراه بردگانی
که به او پیوسته بودند، به پیروزیهای بزرگی نیز دست یافت؛ و حتی توانست گائوس
کلودیوس گلبر Gaius Claudius
Glaber را
بهمراه تعداد زیادی از سپاهیانش شکست دهد.
این سومین جنگ بردگان بود(Third Servile War).
اما این جنگ بردگان تنها جنگی بود که مستقیما قلب روم، ایتالیا،
را هدف و مورد تهدید قرار داد.
بردگان فراری یا همان گلادیاتورها در ابتدا
۷۸ نفر بودند که فراری شدند ولی در عرض مدت کوتاهی به حدود ۱۲۰ هزار نفر رسیدند که
شامل زنان و مردان و کودکان می شدند.
پیروزیهای مکرر و رشد سریع شمار گروههای بردگان شورشی علیه روم
بین سالهای ۷۳ تا ۷۱ پیش از میلاد زنگ خطر را برای رومیان دوچندان میکرد.در نهایت
کراسوس توانست به تنهای و با ایجاد حملات نظامی متمرکز شورشیان را از پا در
آورد،اما شورشیان توانستند در سالهای بعد از جنگ بطور غیر مستقیم بر روی سیاستهای
رومیان اثر بگذارند.
بردگان فراری بدون هیچ مجازاتی تحت رهبری اسپارتاکوس گرد آمده
بودند، به ایتالیا حمله کردند.
بدلیل بدنهای قوی و نیرومندی که داشتند و همچنین بدلیل انگیزه شان
برای آزادی، همواره به طرز شگفت آوری دلاوریهای بسیاری نشان دادند و بارها ثابت
کردند که قادر به مقابله با نیروهای مختلف از نیروهای کمپنی هایی و شبه نظامیان
رومی گرفته تا سپاهیان تعلیم دیده تحت فرمان کنسول سیاسی امپراتوری روم بودند.
پیام قیام ضد بردهداری اسپارتاکوس به سرعت در سرتاسر روم پیچید. بردگان، در کشورهای اطراف،
دست به شورش زدند و اربابان خود را کشتند و خانهها و انبارهای آنها را به آتش
کشیدند. هزاران برده، از رنگ و نژادهای گوناگون، به سپاه اسپارتاکوس پیوستند و تحت
رهبری او به مبارزه پرداختند. سنای روم چندین سپاه به مقابله آنها فرستاد،
اما بردهها این سپاهیان را در هم شکستند. بدین ترتیب، اسپارتاکوس چند سال در
برابر سپاه منظم و مجهز روم پایداری کرد.
نگرانی سنای روم از موفقیتهای نظامی بردگان و غارت شهرهای روم و
اطراف آن، نهایتاً باعث شد که روم هشت سپاه خود را تحت فرماندهی بی رحم ولی مؤثر
کراسوس اعزام کند.
پایان
قیام
وقتی مارکوس لیسینیوس دید هر نیرویی را برای
نبرد علیه اسپارتاکوس می فرستد شکست می خورد، کراسوس فرماندهی سپاهیان روم را برای درهم شکستن انقلاب بردگان در
دست گرفت. او در سال ۷۱ پیش از میلاد اسپارتاکوس را در جنگی سخت شکست داد.
اسپارتاکوس همراه با بیش از ۶۰۰۰ نفر به صلیب کشیده شد و قیامش به ظاهر پایان
یافت، این در حالی بود که هیچکدام از همراهانش حاضر به معرفی او به رومیان نشدند.
کراسوس می خواست با اعدام کردن شخص اسپارتاکوس برای همیشه ریشه قیام بردگان را
برکند، بهمین دلیل در میان اسیرشدگان گفت: اسپارتاکوس کیست؟ زمانیکه اسپارتاکوس
بلند شد تا خودش را معرفی کند که مانع به صلیب کشیدن بقیه برده ها بشود، بقیه
بردگان بلند شده و هرکدام خودشان را اسپارتاکوس می نامیدند و به این صورت بود که
ریشه نبرد برای آزادی در بردگان را ماندگار کردند.
اسپارتاکوس و یارانش بر صلیب |
این حال ۵۰۰۰ برده نیز از دستگیری نجات یافتند.
روایت دیگری هم هست که میگوید اسپارتاکوس در میدان نبرد کشته شده و یارانش را در
دوطرف یکی از جادههای روم به صلیب کشیدند که این روایت معتبر تر از روایات دیگر
است.
من اسپارتاکوس هستم
تعریف رویدادهای مبارزات آزادیخواهانه در تاریخ همیشه به دو صورت بوده است:
در یک طرف از تاریخ، داستانهای حماسی هست که
از این قیام بردگان و شخص اسپارتاکوس بازگو می شود که این همان روحیه مردمی هست که
همیشه خواهان آزادی هستند و بهمین دلیل هم قهرمانان برای آنها الهام بخش می باشند
و حتی شکست آنها دستمایه ای می شود برای تجربه اندوختن برای نبرد بیشتر و پیشرفته
تر.
و در طرف دیگر تاریخ سعی و شتاب بسیاری مشاهده
می شود که این داستانی چنين شگفتيآور فقط به حيطه اسطوره رانده شود و اعتبارش کم و
بيش مخدوش گردد. اما، شکي در وقوع اين حوادث نيست و اين تنها شورش بزرگ بردگان نيز
نبود. اما کيست که نداند پيروزمندان هستند که سعی می کنند تاریخ را بنویسند و اين تاريخنگاران رم باستان از سالوست
گرفته تا پلوتارک بودند که تاريخ به ويژه تاريخ اسپارتاکوس را به قلم آوردند، که
بيترديد در بيان حقايق تنگنظر بودند و با شکستخوردگان ناهمدل.
حماسه اسپارتاکوس در غبار گذر تاریخ و انتقال ارزشهاي تحکيم نظم
موجود بمرور رنگ باخت و رو به فراموشی گذاشت، تا شورش بزرگ رعایا در سن دومینیک در
سالهای دهه ۱۷۹۰ میلادی، که موجب تحسین کارل مارکس هم شد.
ولی تاریخ هیچگاه فراموشی پذیر نیست، بطوریکه بعدا در سال ۱۹۱۵
میلادی اتحاد اسپارتاکیستها توسط روزا لوکزامبورگ و کارل لیب نشت بار دیگر نام
اسپارتاکوس را زنده کرد.
هرچند که همیشه سعی شده است که شورش اسپارتاکوس و یارانش نمونه ای از
یک قیام شکست خورده، تأسف برانگیز و به نوعی حماسه ای در حد داستان پنداشته شود،
ولی وقتی که پای آزادی و آرمانهای انقلابی به میان می اید، اسپارتاکوس نمونه ای می
شود « تا آخر ایستادن برای آزادی»
0 Comments:
ارسال یک نظر