پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

۲۵ دسامبر، چهل و یکمین سالروز درگذشت چارلی چاپلین


۲۵ دسامبر، سالگرد درگذشت نابغه سینما، چارلی چاپلین

چارلی چاپلین در فیلم کودک

چارلی چاپلین - دوران کودکی
چارلز اسپنسر چاپلین، با نام هنری چارلی چاپلین در سال ۱۸۸۹ در خانواده‌یی هنرمند در لندن به دنیا آمد. چارلی چاپلین بعدها لقب «سر» گرفت و «سر چارلز چاپلین» شد، اما دوستدارانش ترجیح می‌دادند او را با نام هنریش یعنی چارلی چاپلین مطرح کنند.
چارلی چاپلین پسر خواننده آواز، چارلس چاپلین و همسر شهانا هیل (هانا هیل) خواننده و بازیگر تئاتر بود. به همین دلیل او از همان ابتدای زندگی به هنر علاقه‌مند شد. در چنین خانواده‌یی، چارلی چاپلین شعر خواندن را قبل از حرف زدن و رقص را قبل از راه رفتن آموخت. 
چارلی چاپلین ۱۲سال بیشتر نداشت که پدرش در سن۳۷سالگی درگذشت. مادرش که از بیماریهای زیادی رنج می‌برد، دیگر توان نگهداری کودکانش را نداشت. به همین خاطر چارلی چاپلین همراه برادرش سیدنی به یک یتیم‌خانه منتقل شدند.
اروپا در آن زمان با مشکلات زیادی هم‌چون جنگ، بحران، رکود بزرگ اقتصادی، موج بیکاری و سربرآوردن دیکتاتورهای بزرگ دست و پنجه نرم می‌کرد.

این نابغه سینما پس از توفیق آثارش ، یک کمپانی تهیه فیلم ایجاد کرد که در سال ۱۹۲۸ با شرکت چند تن از هنرپیشگان معروف بصورت کمپانی عظیم «یونایتد آرتیستز» درآمد . با تولد سینمای ناطق ، هالیوود دچار بحران بزرگی شد و بسیاری از هنرمندان معروف در مدت کمی افول کردند. اما چاپلین تسلیم نشد .
او تصمیم گرفت همچنان فیلم صامت بسازد. استدلال او این بود که اساس کار او پانتومیم (بازی بدون کلام) است .معروفیت چاپلین باعث شد که او با بسیاری از شخصیت های بزرگ زمان خود چون گاندی، انیشتین و برنارد شاو ملاقات کند و مورد ستایش آنان قرار گیرد.

  چاپلین در کنار گاندی و همسرش لندن سال 1931

  چاپلین در کنار گاندی و همسرش لندن سال 1931

 چاپلین ، ماری پیکفورد، بازیگر، داگلاس فیربانکز، بازیگر و دیوید وارد گریفیث، یکی از بنیانگذاران سینما هالیوود سال 1919

 چاپلین در کنار ماری پیکفورد، بازیگر، داگلاس فیربانکز، بازیگر و دیوید وارد گریفیث، یکی از بنیانگذاران سینما هالیوود سال 1919


  چاپلین در کنار گاندی و همسرش لندن سال 1931

چارلی چاپلین در کنار برنارد شاو نویسنده انگلیسی

چارلی چاپلین درآغاز دهه ۵۰ به همراه گروهی بزرگ از روشنفکران و هنرمندان از آمریکا اخراج شد و در سوئیس اقامت گزید. او فقط یکبار در اواخر عمر برای دریافت اسکار افتخاری به آمریکا بازگشت. چاپلین به داشتن افکار دست چپی متهم بود و در دوران «مک کارتیسم» مغضوب واقع شد و تا مدت ها حق ورود به آمریکا را نداشت.

چارلی چاپلین و ”ولگرد کوچکی“
اولین باری که شخصیت ولگرد یعنی همان شخصیتی که چارلی چاپلین به آن شناخته می‌شود متولد شد در فیلم «ولگرد» بود. شخصیت ولگرد با حرکات خنده‌دار و طنز نیشدار، با کلاه لبه‌دار و یک شلوار گشاد و یک عصا در دست به سرعت شهرت یافت و معروف شد. چارلی چاپلین در دوران هنری خود در بیش از ۷۰ فیلم با این شخصیت به ایفای نقش پرداخت. این شخصیت را خود او به وجود آورده بود اما به‌زودی به‌عنوان تمثیلی از مردم محروم حیاتی مستقل یافت. ولگرد، نمودی بود از طبقه محروم آن زمان که خود چارلی چاپلین نیز برخاسته از همین طبقه بود. ولگرد دارای تمام خصوصیات آنها بود، زبر و زرنگ، برخی اوقات کمی خشونت‌گرا، و زحمتکش ولی همواره دچار مشکلات و زیر فشار چرخ دنده‌های جاری اجتماع، از پلیس تا افراد ناباب، بیکاری، بی‌خانمانی و آرزوهای ساده انسانی که برای محرومان محال می‌نماید. کاراکتر چارلی چاپلین ولگرد شخصیتی ملموس بود که می‌شد او را در جامعه یافت. اشتیاق بی‌پایان ولگرد برای یافتن غذا، خانه، سرپناه و… که شباهت زیادی به زندگی دوران کودکی خود چارلی چاپلین داشت. این زندگی برای میلیونها نفر امثال خودش در آن دوران آشنا بود. به همین دلیل، شخصیت او دوست‌داشتنی و برای بینندگان جذاب بود. 
چارلی چاپلین – فیلم‌ها
چارلی چاپلین به‌عنوان بازیگر، کارگردان، تهیه کننده و آهنگساز فیلم، یکی از خلاق‌ترین هنرمندان تاریخ سینما است.
اولین فیلمی که چارلی چاپلین را با شخصیت معروف ولگرد مطرح کرد، «زندگی سگی» نام داشت. او در همان اول به خوبی دریافت که کمدی پانتومیم، با بازی‌کردن موزیکالهایی که او به‌صورت معمول در صحنه تئاتر بازی کرده بود تفاوتهای بسیاری دارند.
چارلی چاپلین در کمتر از ۳سال به یکی از معروفترین شخصیتهای هنری جهان تبدیل شد. از معروفترین فیلمهای چارلی چاپلین فیلم ”کودک ”در سال ۱۹۲۱ است. این فیلم شاهکاری بود که در آن چارلی چاپلین دست در دست کودکی خودش در خیابانها قدم می‌زند. از دیگر فیلمهای معروف او ”مسافر ”در سال ۱۹۲۳ و ”جویندگان طلا“ در سال ۱۹۲۵ است. در فیلم ”جویندگان طلا“، چارلی چاپلین به‌دلیل کمبود غذا به یک پوتین کهنه برای خوردن روی می‌آورد. چارلی چاپلین بعد از چند مشکل خانوادگی فیلم «سیرک» را ساخت. با همین فیلم بود که چارلی چاپلین در اولین مراسم اهدای جوایز آکادمی در سال ۱۹۲۸، به‌عنوان بازیگر، کارگردان و تهیه کننده این فیلم جایزه اسکار دریافت کرد.
فیلمهای ”سیرک“ در سال ۱۹۲۸، و ”روشناییهای شهر ”در سال ۱۹۳۱، ساخته شدند. فیلم «روشناییهای شهر» اولین فیلم غیرصامت چارلی چاپلین به‌شمار می‌رود. در این فیلم اگر‌ چه به شیوه فیلمهای ناطق گفتگو نبود اما از صداهای صحنه همراه با موزیک استفاده شده بود. او درباره پیدایش سینمای ناطق گفت: «آنها با اینکار قدیمی‌ترین هنر جهان را، که هنر پانتومیم است، ویران می‌کنند، آنها، زیبایی باشکوه سکوت را ویران می‌کنند».
چاپلین در فیلم «عصر جدید» در سال ۱۹۳۶، مثل همیشه به مشکلات آن دوره مردم معمول طبقات متوسط که زیر چرخ دنده‌های مناسبات جهان در حال صنعتی شدن له می‌شوند پرداخت.
چارلی چاپلین - شروع جنگ
چارلی چاپلین در شروع جنگ، زندگی جدیدی را آغاز کرد. او همواره فردی واقعگرا بود، به مسائل سیاسی روز نیز توجه داشت. حوادث آن زمان در اروپا او را به فکر ساختن فیلم دیکتاتور بزرگ انداخت. وجه اشتراک ظاهری زیادی بین آدولف هیتلر و ولگرد کوچک وجود داشت وچه کسی بهتر از چارلی چاپلین می‌توانست شخصیت هیتلر را به سخره بگیرد. 
چارلی چاپلین علیه هیتلر
چارلی چاپلین در این فیلم هیتلر را به‌عنوان یک شخص مخوف، خود رأی با عقده خود بزرگ بینی می‌دید و مصمم بود که دیدگاه خود را به مردم جهان نشان دهد. در فیلم «دیکتاتور بزرگ»، اولین بار چارلی چاپلین با کمدینهای معاصر خود بازی ‌کرد. در یکی از معروفترین صحنه‌های فیلم، دیکتاتور بزرگ، کره زمین را به بازی می‌گیرد، معنی سیاسی این صحنه کاملاً مشخص بود.
چارلی چاپلین فیلم دیکتاتور بزرگ را در سال ۱۹۴۰ کارگردانی کرد و خودش هم در آن فیلم در نقش آدولف هیتلر بازی کرد. چارلی چاپلین بعدها به طنز گفته بود که او این فیلم را در انتقام از هیتلر به‌خاطر این‌که سبیل او را دزدیده، به تصویر کشیده است.
این فیلم در سراسر جهان غوغایی به‌پاکرد. در حالی‌که جنگ در حساسترین روزهای خود به‌سر می‌برد فیلم دیکتاتور بزرگ چارلی چاپلین در لندن در دسامبر۱۹۴۰ بر روی پرده‌ها آمد. این فیلم علاوه بر ارزش سیاسی آن بعد از جنگ هم همواره به‌خاطر ارزش هنری خلاقانه‌اش به‌عنوان یکی از بزرگترین شاهکارهای سینما مورد توجه قرار داشت. 
او در باره حرص قدرت‌طلبی گفته بود: «تنها زمانی به قدرت نیاز است که قصد انجام کار مضری باشد، در غیر این صورت عشق برای انجام هر کاری کافیست».
Charlie_Chaplin_and_Paulette_Goddard_in_The_Great_Dictator_trailer

چارلی چاپلین و پاولت گودارد در فیلم دیکتاتور بزرگ

چارلی چاپلین - جلوتر از زمان 
در فیلم «سلطانی در نیویورک» چارلی چاپلین نگاهی منتقدانه به جامعه آمریکای آن روز دارد و با لحنی تند به کمیته کنگره و برخی دیگر از موضوعات آن زمان حمله می‌کند. در این فیلم او نقش یک پادشاه اروپایی را دارد که در تبعید به‌سر می‌برد.
چارلی چاپلین - آخرین فیلم
آخرین فیلم آمریکایی چارلی چاپلین به نام «لایم لایت بازتابی بود از دنیای موزیکالی که وی در آن بزرگ شده بود. چارلی چاپلین در این فیلم نقش «کالورو» Calvero، یک دلقک شکست خورده را بازی می‌کرد. او این شخصیت را با یادآوری پدرش که در سن جوانی درگذشته بود به عهده گرفته بود. نقش زن در این فیلم که زنی زحمتکش، آرام و بیمار بود، نیز خاطراتی از مادرش را تداعی می‌کرد. در آن زمان سانسور در هالیوود در جریان بود و چارلی چاپلین که همواره دیدگاه مترقی خود را در فیلمهایش نمایش می‌داد، اکنون مورد حمله جریان معروف به مک کارتی قرار گرفته و از طرف مطبوعات و کمیته کنگره تحت فشار قرار بود و در همین رابطه مورد بازجویی اف.بی.آی قرار گرفت. چارلی چاپلین در این زمان ۶۰ساله بود. 
چارلی چاپلین - بازگشت به اروپا
چارلی چاپلین تن به اختناق دوران مک کارتی نداد. او تصمیم گرفت در سال ۱۹۵۲ همراه با خانواده‌اش به انگلستان بازگردد. او می‌دانست که دیگر امکان بازگشت به آمریکا را نخواهد داشت و به همین خاطر همزمان با ترک هالیوود، بازگشت او به آمریکا ممنوع اعلام شد. اما مردم انگلستان از او استقبال گرمی به‌عمل آوردند. بعد از آن چارلی چاپلین به‌همراه خانواده‌اش به سوئیس رفت و تا پایان عمرش در این کشور زندگی کرد.
چاپلین در این سالیان جوایزی را به‌خاطر کارهای ارزشمندش دریافت کرد.
چارلی چاپلین - بازگشت پیروزمند به آمریکا
چارلی چاپلین نهایتاً بعد از ۲۰سال دوری از آمریکا یعنی در سال ۱۹۷۲ به‌دعوت جامعه هنرمندان سینمای آمریکا به آمریکا بازگشت. این دعوت نوعی عذرخواهی جامعه آمریکا از اخراج چاپلین از این کشور تلقی شد. چاپلین در این سفر مورد توجه مردم و منتقدان سینمایی قرار گرفت و به پاس قدردانی از زحماتی که در عرصه سینما کشیده بود جایزه آکادمی را برای یک عمر فعالیت سینمایی دریافت کرد و نام او برای همیشه در صفحه تاریخ سینما به‌عنوان یکی از بزرگترین کمدینهای سینما به ثبت رسید. چارلی چاپلین این نابغه کمدین، بعد از سالها فعالیتهای سیاسی و هنری در عرصه سینما نهایتاً در زمستان ۱۹۷۷ در سن ۸۸سالگی درگذشت.
چارلی چاپلین به‌رغم زندگی سختی که پشت سر گذاشته بود، تأثیر به‌سزایی در زندگی دیگران در اوایل قرن بیستم داشت. او توانسته بود بیش از هر کس دیگر با به خنده واداشتن افراد، نگرش آنان را نیز به زندگی تغییر دهد و آنها را درباره وضعیت آن‌روز جامعه به فکر وا دارد. او خود گفته بود: «وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان می‌دهد، شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید».
چارلی چاپلین – نابغه و خلاق
بدون شک چارلی چاپلین یگانه و مهم‌ترین هنرمند تاریخ و خارق‌العاده‌ترین نماد دنیای سینما است. او نه تنها باعث تغییر تصاویر سینما شد، بلکه جامعه‌شناسی و دستور زبان آن را هم تغییر داد. به همین دلیل چاپلین به عنوان یکی از پیشگامان و یکی از با نفوذترین چهره‌ها در اوایل قرن بیستم در نظر گرفته می‌شود. او به خاطر خنداندن میلیون‌ها نفر در تمام دنیا در مجله تایم در میان ۱۰۰ چهره تأثیرگذار قرن بیستم قرار گرفت.

چاپلین و مارلون براندو در پشت صحنه فیلم کنتسی از هنگ‌کنگ، اولین و آخرین فیلم رنگی چاپلین 1967


قسمتی از آخرین نامه چارلی چاپلین به دخترش جرالدین لی چاپلین

«من دلقک پیری بیش نیستم… من با آن شلوار گشاد پاره پاره رقصیدم… من طعم گرسنگی راچشیده‌ام. من درد بی خانمانی را کشیده‌ام و از این ها بیشتر، رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند، اما سکه صدقه رهگذر خودخواهی آن را می خشکاند، احساس کرده ام… من زمانی دراز در سیرک زیسته ام وهمیشه هر لحظه به خاطر بند بازانی که از ریسمانی بس نازک راه می‌روند نگران بوده ام… اما مردمان روی زمین استوار، بیشتر از بند بازان روی ریسمان نا استوار سقوط می کنند…» 
چارلی چاپلین و خانواده اش

چارلی چاپلین – آخرین کلام
مهربان باش، به هر کس که می‌رسی، لبخند بزن،
تو نمی‌دانی در درون آدم‌ها چه می‌گذرد،
شاید لبخندت برایشان مانند گنجی ارزشمند باشد،
و آنها بسیار به آن لبخند محتاج باشند…



۱۸ دسامبر ۱۹۴۶زادروز استیون اسپیلبرگ، کارگردان توانا و مشهور دنیای سینما


استیون آلن اسپیلبرگ به انگلیسی، Steven Allan Spielberg

استیون آلن اسپیلبرگ

استیون آلن اسپیلبرگ ، Steven Allan Spielberg

یکی از موفق‌ترین کارگردانان تاریخ سینما در میان منتقدان و مردم جهان.
زاده ۱۸ دسامبر ۱۹۴۶کارگردان، تهیه‌کننده و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی یهودی، برنده ۳ جایزه اسکار و یکی از موفقترین کارگردانان تاریخ سینما، هم در میان منتقدان و هم در بین مردم عادی است.
او از موفق‌ترین کارگردانان سینما در زمینه تجاری محسوب می‌شود که با فیلم‌های آرواره‌ها ۱۹۷۵، ئی.تی. موجود فرازمینی ۱۹۸۲ و پارک ژوراسیک ۱۹۹۳رکورد فروش سینمای جهان را شکست و هریک از این فیلم‌ها پرفروش‌ترین فیلم دوران خود بودند. مجموع فروش فیلم‌های ساخت اسپیلبرگ تاکنون به رقم چشم‌گیر ۸٫۵ میلیارد دلار رسیده‌است و نشریه اقتصادی فوربز ثروت این فیلم‌ساز آمریکایی را بیش از ۳ میلیارد دلار برآورد کرده‌است.
او ابتدا فیلم‌های حادثه‌ای می‌ساخت اما امروز او را به خاطر چالش‌هایش در ساخت فیلم‌هایی با مضامین هولوکاست، برده‌داری، جنگ و تروریسم می‌شناسند. نخستین فیلم بلند وی دوئل نام داشت که یک فیلم جاده‌ای است. او اکنون موفقترین کارگردانسینما در زمینه تجاری است. او کارگردان و تهیه‌کننده موفقترین فیلم‌ها در گیشه سینما بوده‌است و کارگردانان بسیاری از او تأثیر پذیرفته‌اند. در سال ۲۰۰۴ از دید مجله پریمیر و دیگر نشریات، او قدرتمندترین و پرنفوذترین شخص در صنعت سینما بوده‌است و در پایان قرن بیستم لایف، او را پرنفوذترین شخص در این زمینه شناخت.
او شش بار نامزد جایزه اسکار برای بهترین کارگردانی شده که دو بار برای فیلم‌های فهرست شیندلر و نجات سرباز رایان برنده آن شده‌است. همچنین هشت فیلم او نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شده‌اند و درحالی که تنها فیلم فهرست شیندلر برنده شده‌است.
فیلم اثرگذار و بزرگ فهرست شیلندلر از شاهکارهای انسانی و تاریخی اسپیلبرگ محسوب می‌شود.


قطعه‌ای محزون و سوزناک از موسیقی متن  فیلم «فهرست شیندلر» 

فراخوان معلم هاشم خواستار در حمایت از کارگران فولاد اهواز


فراخوان هاشم خواستار نماینده مبارز معلمان کشور به مردم ایران در حمایت از کارگران فولاد اهواز

فراخوان هاشم خواستار برای آزادی کارگران فولاد اهواز

حمایت هاشم خواستار از کارگران فولاد اهواز


متن پیام هاشم خواستار به شرح زیر است:
ملت قهرمان ایران امروز، از روزهایی است که باید همه ما قویا از  کارگران فولاد اهواز حمایت کنیم.
ملت قهرمان ایران همه ی ما میدانیم که حاکمان اسلام نما با وعده های دروغ حکومت را غصب کرده اند و امروز بر همه روشن شده است که این حاکمان هیچگونه مشروعیتی ندارند. آنها قرار بود دنیا و آخرت ما را درست کنند، اما به نام اسلام و با غارت ایران عزیز دنیای خود را درست کردند.آنها می خواستند مستضعفین را وارث زمین کنند، اماخود تبدیل به مستکبر شده و مستضعفین، ازجمله کارگران را به فقر و فلاکت و...کشانده اند.
شما کارگران فولاد اهواز از بازداشت و زندان نترسید که به هموطنانتان درس فولاد شدن ، در مقابل حاکمان زور گو میدهید.این حرکت بزرگ شما، در دل های ملت امیدی شعله ور کرده است که بزودی ، آزادی بر استبداد و خرافات و جهل پیروز خواهد شد.
ایران مشهد سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان آزاده ی ایران
۲۶ آذر   ۱۳۹۷

محکومیت بازداشت کارگران فولاد اهواز توسط اقشار جامعه ایران


 ادامه اعتراض کارگران فولاد اهواز برغم دستگیریها

بالاخره جمهوری اسلامی تاب نیاورد و بعد از ۳۷ روز تظاهرات اعتراضی کارگران فولاد اهواز، از دیشب شروع به دستگیری تعداد زیادی از کارگران فولاد اهواز کرده است که تاکنون به ۳۱نفر رسیده است که به نقطه نامعلومی منتقل شده اند.
اسامی ۱۱ کارگری که تاکنون بازداشت آنها مسجل شده است به شرح زیر می باشد:
-         عیسی مرعی
-         غریب حویزاوی
-         مرتضی اکبری
-         امین علوانی
-         کریم سیاحی
-         مصطفی عبیات
-         طارق خلفی
-         میثم قنواتی
-         مسعود عفری
-         جعفر سبهانی
-         حامد جودکی
اما امروز کارگران فولاد اهواز در 38 روز تظاهرات خود خواستار آزادی کارگران دستگیر شده بودند.
و اقشار دیگری از مردم هم البته در حمایت از آزادی کارگران فولاد که دستگیر شده اند، اطلاعیه داده اند.

پیام اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران

 -  فراخوان به آزادی بلادرنگ کارگران دستگیر شده گروه ملی صنعتی فولا اهواز  که بیانیه زیر را داده اند:
بیانیه اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران

بیانیه  اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران


بیانیه دانشجویان خوزستان در حمایت از کارگران فولاد اهواز


پیام گروه دانشجویان خوزستان در حمایت از کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز


پیام حمایت گروه نفتگران از کارگران فولاد اهواز

به اطلاع میرسانیم کارگران گروه نفتگران متحد خوزستان حمایت خود را از کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز اعلام میکند و هرگونه اعمال فشار و دستگیری را از طرف نیروهای انتظامی و دولتی نسبت به کارگران محرومی که تنها به دنبال  خواسته های به حق خود میباشند را محکوم میکنیم .پیام حمایت گروه نفتگران از کارگران فولاد اهواز
گروه نفتگران متحد خوزستان.









نادیا مراد و دنیس موکوگه، دو برنده جایزه صلح نوبل امسال

نادیا مراد و دنیس موکوگه

نادیا مراد و دنیس موکوگه، دو برنده جایزه صلح نوبل امسال بودند
کاندیدهای امسال دریافت صلح نوبل ، ۳۳۱ نفر بودند که از میان آنها «نادیا مراد» دختر ایزدی رها شده از دست داعش،زنی از خاورمیانه پرآشوب و دکتر دنیس موکویگی از جمهوری دمکراتیک کنگو انتخاب شدند.
دکتر دنیس موکویگی بدلیل تلاشهای گسترده اش برای پایان دادن به استفاده از خشونتهای جنسی علیه زنان در جنگ معرفی شده بود.
در مراسم اهدای جایزه صلح نوبل که روز یکشنبه در اسلو پایتخت نروژ برگزار شد، نادیا مراد و دنیس موکوگه، دو برنده امسال این جایزه، از جهان خواستند تا با کسانی که مرتکب جنایت علیه زنان شدند مقابله کنند.
 نادیا مراد زن جوان ایزدی که از دست شبه نظامیان (داعش) فرار کرده است در این مراسم گفت: «برای پایان دادن به قاچاق انسان و خشونت‌های جنسی فعالیت می‌کند».

نادیا مراد، دختر ایزدی

دنیس موکو‌گه، دیگر برنده نوبل صلح در این مراسم گفت: "جهان چشمش را بر جنایت علیه زنان بسته است."
دنیس موکوگه و همکارانش در کنگو نزدیک به سیصد هزار قربانی تجاوز را مورد درمان قرار داده‌اند و تجربیات فراوانی در زمینه درمان صدمات ناشی از خشونت‌های جنسی دارند.

 دکتردنیس موکوگه از کنگو

نادیا مراد همچنین در سال ۲۰۱۶ بهمراه هموطنش لمیا حجی بشار که او هم یکی از دختران ایزدی
 ربوده شده توسط داعش بود به دریافت جایزه ساخاروف برای آزادی اندیشه نائل شده بودند.
دلیل اصلی اهدای نوبل صلح به این دو تلاش‌های آنها برای پایان دادن به استفاده از خشونت جنسی به عنوان سلاح در جنگ‌ها و درگیری‌ها بوده است.
رئیس کمیته نوبل گفته است این دو در نبرد علیه چنین جرایمی "نقشی حیاتی" داشته‌اند.
نادیا مراد پس از ملاله یوسف‌زی جوان‌ترین فردی است که جایزه صلح نوبل را دریافت کرده است. ملاله یوسف‌زی در سال ۲۰۱۴ هفده سال داشت که این جایزه را گرفت.


۱۶ آذر یادآور جنبش و قیام دانشجویی ایران در زمان دو دیکتاتوری

شهدای قیام دانشجویی ۳۲: بزرگ نیا، قندچی، شریع رضوی

۱۶
 آذر دیگر یک روز عادی دانشجویی نیست، بلکه یک روز قیام ملی کشورمان علیه ظلم، ستم، و بی دادگری است. تفاوت نمی کند که این دیکتاتوری از چکمه پوشان باشد، و یا حکومت ملاها
یاد آوری و یادبود خاطره ۱۶ آذر
۱۶ آذر یاد آور روزی است که دانشجویان کشورمان سالیانی پیش مشعل فروزانی را روشن کردند . شراره های آن دل و جان همه را به آتش می کشاند. این شعله هرگز خاموش نگردیده، بلکه هر سال و هر روز بر تابش و درخشش آن تا تا رسیدن به آزادی افزوده می شود.
دانشجویان دانشگاهها، به ویژه دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۲ تا کنون هرساله میان خود مراسمی به عنوان خاطره تلخ ۱۶ آذر بر پا می کنند. در دوران شاه، این گونه تظاهرات و مراسم به سختی و با دشوری انجام می گرفت و گاهی نیز به صورت خصوصی و گروهی به وسیله دانشجویا برگزار می شد.
در دهه۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۰، پس از سقوط حکومت رضاشاه پهلوی و ایجاد فضای بازتر، فعالیتهای سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه تهران (تنها مؤسسه مدرن آموزش عالی آن زمان در ایران) بسیار افزایش یافت. که در دوران نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق، افزایش یافت. پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمانهای سیاسی تشکیل دهنده جبهه ملی، برای دوره کوتاهی در یک ائتلاف ضعیف، تحت نام نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند و تظاهرات‌ها و اعتصابهای پراکنده‌ای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، از جمله در تاریخ ۱۶ مهر و ۲۱ آبان، در اعتراض به محاکمه مصدق برگزار شد.

حمایت دکتر محمد مصدق

چند هفته پس از این وقایع، اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا (که در زمان نخست‌وزیری دکتر مصدق قطع شده بود) از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع  مناسبی بود که جرقه لازم را  برای اعتراضات فراهم کند و در ۱۶ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. دولت وقت به نخست وزیری فضل الله زاهدی،که از فرماندهان کودتا علیه دکتر مصدق بود، برای پیشگیری از هرگونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت. سربازان و نیروهای ویژه ارتشی پس از هجوم به دانشگاه، به کلاسهای درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. نیروهای امنیتی در دانشکده فنی، اقدام به شلیک تیر کردند که موجب مرگ سه دانشجوی این دانشکده به نامهای احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعت‌رضوی و مصطفی بزرگ‌نیا شد. 
همان روز ۱۶ آذر پلیس توسط رادیوی دولتی شاه اعلام کرد:« عدهی از دانشجویان در کلاسهای درس نشسته بودند و به پلیس چهره خشنی نشان می دادند و پلیس را مسخره می کردند و این باعث شد که پلیس به واکنش بیفتد. پلیس قصد زدن دانشجویان را نداشت ولی دانشجویان به پلیس حمله کردند و میخواستند اسلحه شان را بگیرند، پلیس در قالب دفاع این کار را کرده و قصدش زدن دانشجویان نبوده است.»
دو روز بعد از واقعه ۱۶آذر، نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی‌گناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. روز ۱۶آذر به عنوان روز مقاومت و ایستادگی دانشجویان این سرزمین در برابر استعمار و استبداد و خودکامگی در دفتر تاریخ این سرزمین به یادگار ثبت گردیده است.
جنبش دانشجویی در ایران از یک اصالت خاصی برخوردار هست بطوریکه همیشه علیه دیکتاتورهای حاکم بر میهن مان بصور مختلف خودش را نشان داده است.

قیام دانشجویی ۱۳۷۸ دانشگاه تهران

وقایع هجده تیر ۱۳۷۸ یا حمله به کوی دانشگاه تهران دومین جنبش دانشجویی در ۱۳۷۸ بوقوع پیوست.
این تظاهرات که به مدت ۵ روز از چهارشنبه ۱۸ تا دوشنبه ۲۳ تیرماه  در دانشگاه تهران برگزار شد که با حمله نیروهای انتظامی و لباس شخصی های مزدور و دست نشاندهنده خامنه ای به خاک و خون کشیده شد.

قیام دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸

۷ نفر در جریان حمله نیروهای سرکوبگر دیکتاتوری مذهبی به دانشجویان، ۷ نفر به شهادت رسیدند، که تاکنون اسامی چند تن مشخص شده است: عزت‌الله ابراهیم‌نژاد و فرشته علیزاده روشن شده‌است. در بیانیه ۲۶ تیر مرگ تامی حامی‌فر را نیز تأیید شد و همچنین چشم یک دانشجوی پزشکی بر اثر اصابت گلوله از حدقه بیرون آمد و هم چنین تعداد زیادی از دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
در این روزها دانشجویان شعار میدادند« خامنه ای حیا کن-سلطنت را رها کن» که پایه های حکومت ولی فقیه را تهران به لرزه در آورد.
کم‌تر از یک ماه بعد یعنی پنجم مردادماه ۷۸، سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهوری وقت نظام، در سخن‌رانی خود در دیدار عمومی با مردم همدان گفت:
«بعد از حادثه کوی دانشگاه، شورش پیش آمد. شورش و بلوا در تهران، حادثه زشت و نفرت‌آوری بود که ملت عزیز و مقاوم و صبور و منطقی ما را مکدر کرد. آنچه در تهران پیش آمد، لطمه به امنیت ملی بود؛ تلاشی بود برای برهم زدن آرامش مردم شریف و تخریب اموال عمومی و خصوصی و بالاتر از آن، اهانت به نظام و ارزش‌های آن و مقام معظم رهبری.»
روحانی که در آن زمان دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی رژیم بود، مردم و جوانان انقلابی را « عناصر اوباش خواند که باید تکه تکه و قطعه قطعه می شدند.»
در نماز جمعه ۹ بهمن ۱۳۸۸ احمد جنتی، امام جمعه موقت وقت تهران و دبیر شورای نگهبان خطاب به رئیس قوه قضائیه گفت: «در ۱۸ تیر ضعف نشان دادید؛ چند نفر در آن زمان اعدام شدند؟ اگر حالا هم ضعف نشان دهید آینده بدتری در انتظار شماست.»
و به نوشته روزنامه بهار در همان روزها: «کلیه نیروهای امنیتی و عاملان سرکوب این جنایت تبرئه شدند و تنها یک سرباز به نام اروجعلی ببرزاده، به جرم سرقت یک ریش تراش به سه ماه حبس محکوم شد!!»
این حرکت آنقدر عظیم بود که عکس یک دانشجوی معترض جلد مجله اکونومیست شد.

قیام سال ۱۳۸۸ و نقش دانشجویان

پس از انقلاب ۵۷، این مراسم به طور عمومی همه ساله تا چند سال پیش برگزار شده است. در ۱۶ آذر ۱۳۸۸  بزرگترین اعتراض علیه دیکتاتوری رژیم را داشت که منجر به زد و خورد شدید میان مزدوران رژیم و دانشجواین تظاهر کننده گردید. در این جریان شمار زیادی دانشجو دستگیر، شکنجه و حتی سر به نیست شدند. واکنش دستگیر و کشتار رژیم در همه رسانه های جهان منعکس شد.
قیام دیگر دانشجویان در سال ۱۳۸۸ بود که از ۲۵ خرداد این سال شروع شد و در همین روز نیروهای انتظامی و لباس شخصی تحت امر خامنه ای به کوی دانشگاه حمله کردند که طی آن شمار زیادی از دانشجویان مجروح شده و ۵ نفر هم به قتل رسیدند و بسیاری نیز بازداشت و مورد شکنجه نیروهای امنتی قرار گرفتند.

تظاهرات دانشجویان، ۱۶ آذر ۸۸

این تظاهرات که همدوش اعترضات مردم انجام شد، بظاهر در اعتراض به اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری  دهم حکومت ملاها« جمهوری اسلامی» بود، که این تظاهرات حتی در سطح وسیع میلیونی در تهران برگزار شد.
در جریان حمله نیروهای انصار حزب الله و گارد ویژه برای ورود به دانشگاه بیش از ۱۵ نفر از دانشجویان فقط بدلیل اصابت گلوله مجروح شدند که بعدها اسامی همه کشته شدگان در یک لیست ۷۲ نفره انتشار یافت. اسامی هفت نفر به نام‌های مصطفی غنیان، مبینا احترامی، ایمان نمازی، فاطمه براتی، محسن ایمانی، کامبیز شعاعی و کسری شرفی ذکر شد که گفته شد در این حمله کشته شده و بیشتر آن‌ها بی‌اطلاع خانواده‌ها مخفیانه به خاک سپرده شده‌اند.
بدلیل مستمر بودن همین جنبش دانشجویی که در طول سالیان ادامه داشته است و هرگز خاموش نشده است و در ادوار مختلف مناسب با شرایط ادامه داشته است، نشان زنده بودن روحیه آزادیخواهی در دانشجویان ایران می باشد.
  

بخصوص که بعد از دیماه ۹۶ و بعد هم اعتراضات و اعتصابات اقشار مختلف مردم علیه ظلم و ستم آخوندی، تظاهرات امسال در همبستگی کامل با مردم و کارگران معترض مانند هفت تپه و کارگران فولاد اهواز می باشد که در شعارهایشان بخوبی متجلی هست: «فرزند کارگرانیم- در کنارشان می مانیم».

سرود ۱۶ آذر، روز دانشجو- Azar 16


Twitter Delicious Facebook Digg Stumbleupon Favorites More

 
Design by Free WordPress Themes | Bloggerized by Lasantha - Premium Blogger Themes | coupon codes