![]() |
شورای ملی مقاومت ایران |
آلترناتیو
و الزام داشتن شورا
چون آلترناتیو، یک تمامیت هست، یعنی تشکیل شده از کلیه
احزاب و سازمانها و افرادی که دل در گرو آزادی میهن اسیر دارند، بهمین دلیل لازم
هست و باید که شورایی باشد، که از تلفیق با
نیروی اصلی تشکیل دهنده آن آلترناتیو باشند، یعنی شورایی است که به
نمایندگی از تمام اقشار و سازمانها و احزاب تشکیل شده که دارای عقاید گوناگون
هستند و مقید به سرنگونی نظام دیکتاتوری هستند، یعنی حول یک شعار«سرنگونی»
متمرکز شده اند.
این شورا هم مشروعیت خودش را از مبارزه بی وقفهای که درگیر
آن هست میگیرد، بهمین دلیل بر این شورا الزامی و اجباری هست که نه تنها شرایط
شورای مقاومت را در دوران سرنگونی، بلکه بعد از سرنگونی را هم در نظر داشته باشد،
چرا که تجربه انقلاب ضدسلطنتی به ما آموخت که « میدانستیم چه نمیخواهیم، ولی
نمیدانستیم که چه بخواهیم» و این همان چیزی بود که خمینی روی ان سوار شد و
دیکتاتوری مذهبی را که اصلا در ذهن هیچ فرد ایرانی نبود به قدرت رساند.
این شورا بدلیل مشروعیتی که دارد، در عین حال که سیاستهای
مقاومت را در دوران مبارزه مشخص می کند، الزاما باید سیاستها و رهبری جامعه بعد از
سرنگونی تا برقراری دمکراسی و انتخابات آزاد را هم مشخص کند.
در این نقطه هست که شورای ملی مقاومت به این ضرورت رسید که
«رئیس جمهور دوران انتقال» را باید مشخص کند.
-
اولا ريیس جمهور: یعنی که حکومت بعدی الزاما جمهوری هست.
-
ثانیا دوران انتقال : یعنی که تا
تصویب قانون اساسی و انتخابات آزاد با این قید الزامی که برای شش ماه هست.
به همین دلیل بود که شورای ملی مقاومت در سال 1372 براساس
ضرورت مبارزه و همچنین براساس مشروعیتی که از مبارزه بدست آورده است مریم رجوی را
بعنوان ريیس جمهور دوران انتقال را انتخاب کرد.
البته در گام اول اهمیت این مسؤلیت زیاد مشخص نبود ولی
بمرور که از آن زمان تاکنون فاصله می گیریم، مشخص می شود که این انتخاب یک سلاح
کارآمد استراتژیکی برای دوران سرنگونی بوده است، چرا که رئیس جمهور دوران انتقال
که مریم رجوی هست، با انجام وظیفه و مسؤلیتش بخوبی نشان داده هست که در تمامی صحنههای
سیاسی بین المللی و حتیداخلی، تعادل قوا را به نفع نیروهای انقلاب و آلترناتیو
جهت داده است و در سختترین شرایط به فکر حفظ بدنه نیروهای برانداز و سرنگونکننده
بوده و بارها آنها را از قتل عامهایی که دشمن تدارک دیده بود، با همین فعالیتهای
سیاسی خودش حفظ کرد تا نیروی سرنگون کننده برای ادامه مبارزه از تهدیدات و توطئه
های دشمن برای انهدام کامل محفوظ بماند.
آلترناتیو
با ثقل سیاسی
بدون قدرت، نمیتوان آلترتاتیو را ساخت و قدرت است که به آلترناتیو معنا می دهد و
آلترناتیو می سازد . به عبارت بهتر، آلترناتیوی که تصاحب قدرت سیاسی را نشانه رفته
است ، «ظرف« کنارهم قرارگرفتن "قدرتهای" گوناگون است . قدرت تئوریک ،
قدرت نظامی ، قدرت سیاسی ، قدرت اقتصادی و قدرت سازماندهی . قدرتهایی که مستقل از
بزرگ و کوچک بودنشان به لحاظ کمی، به لحاظ کیفی در طراز نیروی
آلترناتیو باشند . آلترناتیوی که فاقد این اقتدارباشد تنها نقش
تدارکاتچی و یا کارگذار قدرتی دیگر(هر قدرتی ) را خواهد .
![]() |
نیروی جنگنده جان برکف و ارتش آزادیبخش ملی ایران |
چرا سازمان
اصلی تشکیلدهنده آلترناتیو باید دارای نیروی حرفهای، جان برکف باشد؟
هر ارگانی، حزبی و
سازمانی متناسب با کاری که در پیشه گرفته یا برعهدهاش گذاشته شده است نیروی
متناسب با آن کار را نیاز دارد و جذب می کند.
مسلما کاری هر چقدر سختتر و حرفهایتر میشود، نیروهایی که
جذب آن سازمان یا حزب میشوند، کمتر خواهند بود و بهمین دلیل کیفیت بالاتری دارند،
چرا که باید از عهده سختترین کارهای در پیش رو بربیایند.
حال نیروهای که بدنه اصلی یک آلترناتیو را تشکیل میدهند چه
ویژگی هایی باید داشته باشند:
یکم: حرفه ای و تمام وقت باشند
دوم: پایبند به ضوابط و چهارچوبهای سازمانی که در آن هستند باشند
سوم: بدلیل نبرد سهمگین و همه جانبهای که با نیروهای دیکتاتوری مذهبی دارند، آمادگی دارند که پذیرای هر مأموریتی که جانشان را به خطر میاندازد باشند و برای سرنگونی از بذل جان و مال و خانمان دریغ نمیکنند
و چون میفهمند
که باید حرفهای و تمام وقت صرف نبرد برای ازادی میهنشان بشوند، داوطلبانه و
آگاهانه و مختارانه، زندگی فردی اعم از داشتن همسر و فرزند را با وجود همه علائقی
که دارند، به کناری میگذارند تا وقتشان صرف کار و در آوردن پول و مبارزه تمام
عیار در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی، خودکفایی سازمانی باشند.
چهارم: انتقاد و انتقادپذیر
باشند، بدلیل اینکه مبارزه یک امری هست که مستمر باید ارتقا یابد، همچنین اینکه
مناسبات بین همرزمان پاک و زلال باشد، در مناسباتشان انتقاد و انتقاد از خود
دارند.
امر انتقاد و انتقاد از خود، از مواردی هست که لنین در امر
تشکیلات بخوبی آنرا ضروری دانسته است و ژنرال جیاپ، فرمانده ویتنامی که دین بین فو
را از چنگ نیروهای استعمارگر فرانسه خارج کرد، چنین میگوید« حتي در گرماگرم نبرد ازادیبخش
دين بين فو انتقاد و انتقاد از خود را تعطيل نمیکردیم».
پنجم: مانند اعضای همه
احزاب، معتقد و مقید به استراتژی هست که سازمان یا شورای سرنگونکننده در پیش
گرفته است.
ششم: بدلیل اینکه از
قدیم مرام و ایدئولوژی نقطه وحدت و نقطه افتراق بوده است، پس باید معتقد به
ایدئولوژی سازمان براندازکننده باشد.
هفتم: تشکیلاتپذیر هست،
چون اولا سازمان سرنگونکننده خودبخود سلسله مراتب خود را دارد، ثانیا مبارزه با
دیکتاتوری نقطهای نیست که بشود در آن شکاف داشت و هر کار اجرایی، نظامی یا سیاسی
باید سلسله مراتب خودش را داشته باشد.
هشتم: در این سازمان درست
هست که پایه هایی چون تحصیلات، کیفیت اجرایی و سابقه اصل هستند ولی اصلیترین
عنصر، صلاحیت میباشد و صلاحیت یعنی: همان عنصر فدا کردن برای مبارزه، یا به عبارت
بهتر منطبق بودن با خط و خطوطی که سازمان در نبرد سرنگونی اعلام میکند و میخواهد
اجرا کند. در عین حال که بهیچوجه از ارزشهای دیگر رزمندگان ذرهای کاسته نمیشود.
نتیجهگیری
با توجه به برنامههای شفاف، ساختار منسجم،
حمایتهای بینالمللی و تعهد به اصول دموکراتیک، شورای ملی مقاومت ایران بهعنوان
تنها آلترناتیو معتبر و دموکراتیک برای رژیم جمهوری اسلامی مطرح است. این شورا با
بهرهگیری از تجربه و سابقه مبارزاتی خود، میتواند نقش مؤثری در گذار ایران به
دموکراسی و حاکمیت مردمی ایفا کند و همانطور که شرایط
میهن و گسترش کانونهای شورشی بعنوان نیروهای پیشبرنده خط سرنگونی در داخل میهن
اشغالشده نشان میدهد، زمان سرنگونی این رژیم و حاکمیت مردمی توسط یک نیروی
سازمانیافته فرارسیده است، پس هر ایرانی که خواهان یک ایران آباد و ازاد و مستقل
می باشد، میتواند با پیوستن به این ظرف که همه الزامات سرنگونی در آن آماده است
کمک کند به سرعت بخشیدن در ازاد کردن کشور اسیرمان از چنگ حاکمانی که جز زور زبان
دیگری نمی فهمند.
عباس تبریزی
0 Comments:
ارسال یک نظر