پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

رژیم ایران بازنده اصلی انقلاب سوریه

 

 

مردم سوریه در حال برافراشتن پرچم انقلاب سوریه


آینده انقلاب سوریه و تأثیر آن بر رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران

انقلاب سوریه که در سال ۲۰۱۱ با هدف برقراری عدالت، آزادی، و سرنگونی رژیم بشار اسد آغاز شد و در نهایت در یک نقطه سرفصلی با توجه به وضعیت منطقه به سرنگونی بشار اسد منجر شد، یکی از مهم‌ترین تحولات خاورمیانه در دهه‌های اخیر بوده است. در این مسیر، گروه‌های مختلفی شکل گرفتند که هیأت تحریر الشام (HTS) به رهبری محمد الشرع از برجسته‌ترین آن‌ها است. با توجه به تعاملات اخیر بین این گروه و کشورهای منطقه‌ای و غربی، و همچنین تلاش برای بازسازی سوریه، روند انقلاب وارد مرحله جدیدی شده است. این تحولات می‌تواند پیامدهای عمده‌ای بر منطقه، به‌ویژه بر جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.

 

هیأت تحریر الشام و جایگاه آن در انقلاب سوریه:

هیأت تحریر الشام که از ادغام چندین گروه مسلح انقلابی شکل گرفته، به‌عنوان یک نیروی مهم در مدیریت مناطق شمال غرب سوریه شناخته می‌شود. رهبری محمد الشرع بر این گروه، با توانایی او در ایجاد اتحاد میان گروه‌های انقلابی و کاهش تنش‌ها میان جناح‌های مختلف، نقش کلیدی در پیشبرد انقلاب داشته است.
تعاملات دیپلماتیک اخیر، به‌ویژه دیدارهایی با مقامات کشورهای آمریکا، فرانسه، آلمان، ترکیه و عربستان، نشان‌دهنده پذیرش ضمنی این گروه در سطح بین‌المللی است. این امر می‌تواند به تقویت جایگاه هیأت تحریر الشام به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی آینده سوریه منجر شود.

 

مردم سوریه در جستجوی نزدیکان و مفقودشدگان‌شان.


بازسازی سوریه و چالش‌های پیش‌رو:

با کاهش شدت درگیری‌ها، بازسازی سوریه به یکی از اولویت‌های جامعه بین‌المللی تبدیل شده است. کشورهای غربی و منطقه‌ای مانند عربستان، ترکیه، و اتحادیه اروپا تمایل خود را برای مشارکت در بازسازی اعلام کرده‌اند.
این بازسازی با هدف:

-    ایجاد ثبات در سوریه.

-    بازگرداندن آوارگان به کشور.

-  جلوگیری از گسترش مجدد گروه‌های افراطی.

اما چالش‌های جدی نیز در این مسیر وجود دارد:

  • مقاومت بقایای رژیم اسد: بقایای ساختار رژیم اسد ممکن است همچنان بعنوان مانعی برای بهتر به ثمر نشستن این انقلاب عمل کنند.
  • اختلافات داخلی: گروه‌های انقلابی و محلی ممکن است بر سر نحوه تقسیم منابع دچار تنش شوند.
  • فشارهای خارجی: نقش‌آفرینی بازیگرانی مانند رژیم ملاها و روسیه که منافعی در حفظ وضعیت موجود دارند، چالش دیگری است.

آینده انقلاب سوریه:

روند فعلی نشان می‌دهد که سوریه ممکن است به سمت یک ساختار سیاسی غیرمتمرکز حرکت کند. در این حالت، مناطق مختلف کشور تحت مدیریت گروه‌های محلی یا خودمختار قرار خواهند گرفت.

  • مشروعیت بین‌المللی: تعاملات دیپلماتیک گروه‌های انقلابی می‌تواند به رسمیت شناختن رسمی آن‌ها و کاهش انزوای بین‌المللی سوریه منجر شود.
  • مسیر دموکراتیک: در صورت ادامه روند مذاکرات و حمایت بین‌المللی، سوریه می‌تواند به سمت برقراری یک نظام دموکراتیک پیش رود.

 

بشار اسد و سرنگونی حکومت او و تأثیر آن در داخل ایران

بشار اسد در دیدار با خامنه‌ای 


تأثیرات انقلاب سوریه بر جمهوری اسلامی ایران:

سوریه یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های استراتژیک جمهوری اسلامی در خاورمیانه بوده و انقلاب این کشور تأثیرات عمده‌ای بر ادامه حکومت ملاها در ایران خواهد داشت:

کاهش نفوذ منطقه‌ای حکومت ایران:

با تضعیف رژیم اسد و نقش‌آفرینی گروه‌های انقلابی در ساختار سیاسی آینده سوریه، نفوذ جمهوری اسلامی در این کشور کاهش یافته است. این امر بر محور نیروهای نیابتی حکومت ملاها ، به‌ویژه حزب‌الله لبنان که وابستگی شدیدی به خطوط تأمین مالی- تسلیحاتی توسط رژیم ایران از سوریه داشت، تأثیر منفی خواهد گذاشت.

فشار اقتصادی بر حکومت ملاها در ایران:

حمایت مالی و نظامی حکومت تهران از رژیم اسد در طول سال‌های جنگ، هزینه‌های هنگفتی برای جمهوری اسلامی به همراه داشته است. که با سرنگونی بشار اسد، این سرمایه‌گذاری‌ها بی‌نتیجه بوده و بر بحران اقتصادی داخلی ایران خواهد افزود، که پیامد آن شدت یافتن خیزش‌ها و قیام‌های بعدی در ایران خواهد بود.

پیامدهای سیاسی داخلی:

موفقیت انقلاب سوریه می‌تواند الهام‌بخش مردم ایران باشد. سرنگونی یک رژیم دیکتاتوری در منطقه، به‌ویژه با پشتیبانی مردمی، می‌تواند برای مخالفان جمهوری اسلامی نمونه‌ای از امکان‌پذیری تغییر باشد. همچنین، این سرنگونی حتما به ایجاد اختلافات داخلی در میان جناح‌های جمهوری اسلامی منجر شود.

پیامدهای انقلاب سوریه و نتایج حاصل از آن برای رژیم حاکم بر ایران

انقلاب سوریه با وجود فراز و نشیب‌های فراوان، وارد مرحله‌ای تعیین‌کننده شده است. تمایل کشورها به بازسازی سوریه و تعامل با گروه‌های انقلابی، به‌ویژه هیأت تحریر الشام، چشم‌انداز مثبتی برای آینده این کشور ارائه می‌دهد. از سوی دیگر، تغییرات سیاسی در سوریه تأثیرات عمده‌ای بر معادلات منطقه‌ای، به‌ویژه برای حکومت جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت. کاهش نفوذ حکومت ایران در سوریه، تضعیف محور نیروهای نیابتی رژیم ملاها و افزایش فشارهای داخلی از پیامدهای حتمی این تحولات است، چون حکومت ملاها بارها سوریه را استان ۳۵ خود اعلام کرده بود و شخص خامنه‌ای تأکید داشت که خط مقدم رژیم باید در سوریه بسته شود والا رژیم ملاها مجبور می‌شود که در شهرهای ایران مانند کرمانشاه و تهران خط و سنگر ببندد که با سرنگونی بشار اسد، این چشم‌انداز با توجه به ضعف فزاینده حکومت ایران در حل تضادهای اقتصادی -سیاسی و همچنین نظر منفی اکثر کشورهای پیشرفته نسبت به این رژیم نمود بیشتری پیدا خواهد کرد و مسلماِ سرعت سرنگونی و تغییر این رژیم را شدت بیشتری خواهد بخشید و این مهمترین عامل تغییر و سرنگونی بشار اسد در منطقه خواهد بود که مسلما به مثابه یک دومینوی ژئوپلتیک، این تغییر شامل بقیه نیروهای نیابتی و یا کشورهایی که رژیم ملاها در آنها مداخله دارد خواهد شد، مانند یمن، عراق و لبنان.

بهمین دامنه و طول موج انقلاب مردم سوریه، بدلیل تأثیرگذاری در ژئوپلتیک منطقه بسا بیشتر از آنچه که خودشان فکر کنند در خارج از کشورشان ادامه خواهد یافت.

از طرفی در داخل سوریه با همه اتفاقاتی که در این کشور رخ داده و یا رخ خواهد داد، آنچه مسلم است همه این گروه‌هایی که در سرنگونی بشار اسد نقش داشته‌اند،  بر سر یک چیز توافق دارند، تقابل با حکومت ایران. در واقع بازنده اصلی سقوط بشار اسد، ملاهای حاکم بر ایران و شخص خامنه‌ای می‌باشد. رژیم ملاها که تا پیش از هفت اکتبر در همسایگی اسرائیل نیروهای نیابتی‌اش را به صف کرده بود. اما اکنون با از دست دادن سوریه، نوبت به عراق و حذف حشدالشعبی رسیده است. امری که به احتمال زیاد در ماه‌های آینده شاهدش خواهیم بود و البته این یک خوش‌خبری برای مردم ایران و خاورمیانه خواهد بود. 


آلترناتیو چیست و آلترناتیو واقعی کیست؟- قسمت دوم

 

شورای ملی مقاومت ایران

شورای ملی مقاومت ایران

آلترناتیو و الزام داشتن شورا

چون آلترناتیو، یک تمامیت هست، یعنی تشکیل شده از کلیه احزاب و سازمانها و افرادی که دل در گرو آزادی میهن اسیر دارند، بهمین دلیل لازم هست و باید که شورایی باشد، که از تلفیق با  نیروی اصلی تشکیل دهنده آن آلترناتیو باشند، یعنی شورایی است که به نمایندگی از تمام اقشار و سازمانها و احزاب تشکیل شده که دارای عقاید گوناگون هستند و مقید به سرنگونی نظام دیکتاتوری هستند، یعنی حول یک شعار«سرنگونی» متمرکز شده اند.

این شورا هم مشروعیت خودش را از مبارزه بی وقفه‌ای که درگیر آن هست می‌گیرد، بهمین دلیل بر این شورا الزامی و اجباری هست که نه تنها شرایط شورای مقاومت را در دوران سرنگونی، بلکه بعد از سرنگونی را هم در نظر داشته باشد، چرا که تجربه انقلاب ضدسلطنتی به ما آموخت که « می‌دانستیم چه نمی‌خواهیم، ولی نمی‌دانستیم که چه بخواهیم» و این همان چیزی بود که خمینی روی ان سوار شد و دیکتاتوری مذهبی را که اصلا در ذهن هیچ فرد ایرانی نبود به قدرت رساند.

این شورا بدلیل مشروعیتی که دارد، در عین حال که سیاستهای مقاومت را در دوران مبارزه مشخص می کند، الزاما باید سیاستها و رهبری جامعه بعد از سرنگونی تا برقراری دمکراسی و انتخابات آزاد را هم مشخص کند.

در این نقطه هست که شورای ملی مقاومت به این ضرورت رسید که «رئیس جمهور دوران انتقال» را باید مشخص کند.

-   اولا ريیس جمهور: یعنی که حکومت بعدی الزاما جمهوری هست.

-   ثانیا  دوران انتقال : یعنی که تا تصویب قانون اساسی و انتخابات آزاد با این قید الزامی که برای شش ماه هست.

به همین دلیل بود که شورای ملی مقاومت در سال 1372 براساس ضرورت مبارزه و همچنین براساس مشروعیتی که از مبارزه بدست آورده است مریم رجوی را بعنوان ريیس جمهور دوران انتقال را انتخاب کرد.

البته در گام اول اهمیت این مسؤلیت زیاد مشخص نبود ولی بمرور که از آن زمان تاکنون فاصله می گیریم، مشخص می شود که این انتخاب یک سلاح کارآمد استراتژیکی برای دوران سرنگونی بوده است، چرا که رئیس جمهور دوران انتقال که مریم رجوی هست، با انجام وظیفه و مسؤلیتش بخوبی نشان داده هست که در تمامی صحنه‌های سیاسی بین المللی و حتی‌داخلی، تعادل قوا را به نفع نیروهای انقلاب و آلترناتیو جهت داده است و در سخت‌ترین شرایط به فکر حفظ بدنه نیروهای برانداز و سرنگون‌کننده بوده و بارها آنها را از قتل عامهایی که دشمن تدارک دیده بود، با همین فعالیتهای سیاسی خودش حفظ کرد تا نیروی سرنگون کننده برای ادامه مبارزه از تهدیدات و توطئه های دشمن برای انهدام کامل محفوظ بماند.

 

آلترناتیو با ثقل سیاسی

بدون قدرت، نمیتوان آلترتاتیو را ساخت  و قدرت است که به آلترناتیو معنا می دهد و آلترناتیو می سازد . به عبارت بهتر، آلترناتیوی که تصاحب قدرت سیاسی را نشانه رفته است ، «ظرف« کنارهم قرارگرفتن "قدرتهای" گوناگون است . قدرت تئوریک ، قدرت نظامی ، قدرت سیاسی ، قدرت اقتصادی و قدرت سازماندهی . قدرتهایی که مستقل از بزرگ و کوچک بودنشان به لحاظ کمی، به لحاظ کیفی در طراز نیروی آلترناتیو باشند . آلترناتیوی که فاقد این اقتدارباشد تنها نقش تدارکاتچی  و یا کارگذار قدرتی دیگر(هر قدرتی ) را خواهد .

نیروی جنگنده جان برکف و ارتش آزادیبخش ملی ایران

 

چرا سازمان اصلی تشکیل‌دهنده آلترناتیو باید دارای نیروی حرفه‌ای، جان برکف باشد؟

 هر ارگانی، حزبی و سازمانی متناسب با کاری که در پیشه گرفته یا برعهده‌اش گذاشته شده است نیروی متناسب با آن کار را نیاز دارد و جذب می کند.

مسلما کاری هر چقدر سختتر و حرفه‌ای‌تر می‌شود، نیروهایی که جذب آن سازمان یا حزب می‌شوند، کمتر خواهند بود و بهمین دلیل کیفیت بالاتری دارند، چرا که باید از عهده سخت‌ترین کارهای در پیش رو بربیایند.

حال نیروهای که بدنه اصلی یک آلترناتیو را تشکیل می‌دهند چه ویژگی هایی باید داشته باشند:

یکم: حرفه ای و تمام وقت باشند

دوم: پایبند به ضوابط و چهارچوب‌های سازمانی که در آن هستند باشند

سوم: بدلیل نبرد سهمگین و همه جانبه‌ای که با نیروهای دیکتاتوری مذهبی دارند، آمادگی دارند که پذیرای هر مأموریتی که جانشان را به خطر می‌اندازد باشند و برای سرنگونی از بذل جان و مال و خانمان دریغ نمی‌کنند

 و چون می‌فهمند که باید حرفه‌ای و تمام وقت صرف نبرد برای ازادی میهن‌شان بشوند، داوطلبانه و آگاهانه و مختارانه، زندگی فردی اعم از داشتن همسر و فرزند را با وجود همه علائقی که دارند، به کناری می‌گذارند تا وقتشان صرف کار و در آوردن پول و مبارزه تمام عیار در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی، خودکفایی سازمانی باشند.

چهارم: انتقاد و انتقاد‌پذیر باشند، بدلیل اینکه مبارزه یک امری هست که مستمر باید ارتقا یابد، همچنین اینکه مناسبات بین همرزمان پاک و زلال باشد، در مناسباتشان انتقاد و انتقاد از خود دارند.

امر انتقاد و انتقاد از خود، از مواردی هست که لنین در امر تشکیلات بخوبی آنرا ضروری دانسته است و ژنرال جیاپ، فرمانده ویتنامی که دین بین فو را از چنگ نیروهای استعمارگر فرانسه خارج کرد، چنین می‌گوید« حتي در گرماگرم نبرد ازادیبخش دين بين فو انتقاد و انتقاد از خود را تعطيل نمی‌کردیم».

پنجم: مانند اعضای همه احزاب، معتقد و مقید به استراتژی هست که سازمان یا شورای سرنگون‌کننده در پیش گرفته است.

ششم: بدلیل اینکه از قدیم مرام و ایدئولوژی نقطه وحدت و نقطه افتراق بوده است، پس باید معتقد به ایدئولوژی سازمان براندازکننده باشد.

هفتم: تشکیلات‌پذیر هست، چون اولا سازمان سرنگون‌کننده خودبخود سلسله مراتب خود را دارد،‌ ثانیا مبارزه با دیکتاتوری نقطه‌ای نیست که بشود در آن شکاف داشت و هر کار اجرایی، نظامی یا سیاسی باید سلسله مراتب خودش را داشته باشد.

هشتم: در این سازمان درست هست که پایه هایی چون تحصیلات، کیفیت اجرایی و سابقه اصل هستند ولی اصلی‌ترین عنصر، صلاحیت می‌باشد و صلاحیت یعنی: همان عنصر فدا کردن برای مبارزه، یا به عبارت بهتر منطبق بودن با خط و خطوطی که سازمان در نبرد سرنگونی اعلام می‌کند و می‌خواهد اجرا کند. در عین حال که بهیچ‌وجه از ارزشهای دیگر رزمندگان ذره‌ای کاسته نمی‌شود.

نتیجه‌گیری

با توجه به برنامه‌های شفاف، ساختار منسجم، حمایت‌های بین‌المللی و تعهد به اصول دموکراتیک، شورای ملی مقاومت ایران به‌عنوان تنها آلترناتیو معتبر و دموکراتیک برای رژیم جمهوری اسلامی مطرح است. این شورا با بهره‌گیری از تجربه و سابقه مبارزاتی خود، می‌تواند نقش مؤثری در گذار ایران به دموکراسی و حاکمیت مردمی ایفا کند و همانطور که شرایط میهن و گسترش کانون‌های شورشی بعنوان نیروهای پیش‌برنده خط سرنگونی در داخل میهن اشغال‌شده نشان می‌دهد، زمان سرنگونی این رژیم و حاکمیت مردمی توسط یک نیروی سازمان‌یافته فرارسیده است، پس هر ایرانی که خواهان یک ایران آباد و ازاد و مستقل می باشد، می‌تواند با پیوستن به این ظرف که همه الزامات سرنگونی در آن آماده است کمک کند به سرعت بخشیدن در ازاد کردن کشور اسیرمان از چنگ حاکمانی که جز زور زبان دیگری نمی فهمند.

 

عباس تبریزی


کریسمس، ریشه‌ها، تاریخچه و اهمیت آن

کریسمس، ریشه‌ها، تاریخچه و اهمیت آن


کریسمس و مناسبت آن با میلاد عیسی مسیح


مقدمه:

کریسمس، یکی از برجسته‌ترین جشن‌های مذهبی و فرهنگی جهان، یادآور تولد حضرت عیسی مسیح (ع) است که هر ساله در ۲۵ دسامبر برگزار می‌شود. این روز برای مسیحیان فرصتی است تا به اصول محبت، صلح، و امید بازگردند. اما ریشه‌ها، تاریخچه و فلسفه این جشن عمیق‌تر از یک رویداد دینی است و تأثیرات آن به حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز گسترش یافته است.

ریشه‌های تاریخی کریسمس:

۱. جشن‌های پیشامسیحی:

  • در دوران باستان، مردم نقاط مختلف جهان انقلاب زمستانی را جشن می‌گرفتند. این روز نمادی از بازگشت نور و پایان تاریکی بود.
  • در روم باستان، جشن ساتورنالیا (Saturnalia) به افتخار ساتورن، خدای کشاورزی، برگزار می‌شد. این جشن با چراغانی، هدیه دادن و برگزاری ضیافت‌ها همراه بود.

۲. هم‌زمانی با میلاد مسیح:

  • در اوایل مسیحیت، تاریخ دقیق تولد حضرت عیسی (ع) مشخص نبود. اما کلیسای کاتولیک در قرن چهارم میلادی تصمیم گرفت ۲۵ دسامبر را به عنوان روز تولد مسیح تعیین کند. این تصمیم احتمالاً برای جایگزینی جشن‌های غیرمسیحی با یک جشن مسیحی بود.

تاریخچه رسمی کریسمس:

۱. آغاز رسمی در روم:

  • اولین اشاره رسمی به ۲۵ دسامبر به عنوان روز میلاد مسیح در سال ۳۳۶ میلادی در تقویم روم ثبت شد. این تاریخ در دوران امپراتور کنستانتین، اولین امپراتور مسیحی روم، به رسمیت شناخته شد.

۲. گسترش در قرون وسطی:

  • در قرون وسطی، کریسمس نه تنها یک جشن مذهبی، بلکه یک رویداد اجتماعی شد. مردم این روز را با برگزاری نمایش‌ها، موسیقی‌های مذهبی، و جشن‌های خانوادگی جشن می‌گرفتند.

۳. دوره اصلاحات دینی:

  • در دوره اصلاحات دینی، برخی کشورها مانند انگلستان تحت تأثیر پروتستان‌ها، کریسمس را مدتی ممنوع کردند. اما این جشن دوباره در دوران ملکه ویکتوریا (قرن نوزدهم) احیا شد و به شکل امروزی گسترش یافت.

عناصر فرهنگی و مذهبی کریسمس:

۱. مراسم مذهبی:

  • کلیساها مراسمی از جمله خواندن انجیل، دعا، و سرودهای مذهبی برگزار می‌کنند. تولد مسیح نمادی از نجات و امید برای بشر است.

۲. عناصر فرهنگی:

  • درخت کریسمس: نماد زندگی و امید.
  • بابا نوئل (سانتا کلاوس): نمادی از هدیه دادن و سخاوت.
  • هدیه دادن و جشن خانوادگی: فرصتی برای تقویت روابط انسانی.

فلسفه کریسمس:

کریسمس آلان فراتر از یک روز مذهبی است. این جشن مردم را به محبت و کمک به نیازمندان تشویق می‌کند. پیام اصلی آن صلح، عشق، و امید است که به همه افراد در هر دین و فرهنگی الهام می‌بخشد و در واقع این روز ضد فرهنگ دیکتاتوری و بنیادگرایی مذهبی از هر نوع آن می‌باشد چون انسان‌ها را به روابطی بهتر فرا‌می خواند و مردم را تشویق به انجام کارهای خیریه‌ای می‌کند

تأثیرات اجتماعی و فرهنگی کریسمس:

۱. اتحاد جوامع:

  • کریسمس فرصتی برای گردهمایی خانواده‌ها، دوستان، و جامعه است.

۲. کمک به نیازمندان:

  • روح کریسمس، مردم را به انجام کارهای خیریه و کمک به دیگران تشویق می‌کند.

نتیجه‌گیری:

کریسمس، با قدمتی چندین قرنی، یکی از مهم‌ترین روزهای تقویم جهانی است که پیامی جهانی از عشق، صلح، و امید را ارائه می‌دهد. این روز یادآور اهمیت انسانیت و بازگشت به ارزش‌های اخلاقی است که نه تنها مسیحیان، بلکه همه مردم جهان می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

عیسی مسیح در میان حواریون


عباس تبریزی

 

آلترناتیو چیست و آلترناتیو واقعی کیست؟- قسمت اول


شورای ملی مقاومت تنها آلترناتیو واقعی رژیم جمهوری اسلامی

شورای ملی مقاومت تنها آلترناتیو واقعی رژیم جمهوری اسلامی 

آلترناتیو چیست و آلترناتیو واقعی کیست؟- قسمت اول

مقدمه:

آلترناتیو یعنی چه؟

آلترناتیو، به معنای تشکلی سیاسی است که توانایی جایگزینی حکومت موجود را داشته و می‌تواند مدیریت دوران گذار و تحقق خواسته‌های مردم را برعهده گیرد. در حکومت‌های دیکتاتوری، آلترناتیو نقشی کلیدی در براندازی و بازسازی نظام سیاسی آینده را دارد. این مقاله به بررسی ویژگی‌ها، شاخص‌ها، و تفاوت‌های آلترناتیو و نیروی برانداز می‌پردازد و نمونه‌های تاریخی از جنبش‌های موفق و ناموفق را تحلیل می‌کند.

در فرهنگ سیاسی دو معنی دارد:

الف ـ آلترناتیو در کشورهای دموکراتیک‌: منظور کشورهایی که انتخابات ازاد در آنها هست، به حزبی که در مقابل حزب حاکم قرار می‌گیرد و خود را برای کسب قدرت در انتخابات بعدی آماده می‌کند، آلترناتیو یا دولت سایه می‌گویند.

ب ـ آلترناتیو در حکومت‌های دیکتاتوری: در کشورهایی که در محاصره دیکتاتوری هستند و امکان انتخابات ازاد نیست  و به‌اصطلاح غیردموکراتیک گفته می‌شوند،‌ تشکلی است که قصد سرنگون کردن قدت حاکم را دارد و از برنامه‌ها و نیروهای لازم برای تحقق این هدف برخوردار است. محتوا و ویژگیهای یک آلترناتیو واقعی، بایستی مشخص شود تا بتوان آن را آلترناتیو یا بدیل سیاسی محسوب کرد.

بعنوان مثال ژنرال دوگل رهبر مقاومت فرانسه و پرزیدنت منتخب مقاومت فرانسه بود، او در طول دورانی که فرانسه تحت اشغال نیروهای نازیسم هیتلری بود، امکان هیچگونه فعالیت سیاسی در داخل فرانسه نداشت، بهمین دلیل از انگستان دست به مقاومت مسلحانه زد و بعد از آزاد شدن فرانسه، بعنوان رهبر مقاومت و آلترناتیو به کشورش باز گشت و در ابتدا یک اساسنامه نوشتند که اولین دولت جدید که روی کار آمد، انتخابات آزاد گذاشت و «مجلس مؤسسان» را تشکیل دادند و سپس اساسنامه را که از قبل نوشته بودند، تکمیل کرده و با مشورت در همین مجلس مؤسسان و تکمیل کردن، آنرا به رأی مردم گذاشتند و با تصویب شدن آن مجدداِ جمهوری فرانسه اعلام شد.

ژنرال دوگل و وینستون چرچیل نخست‌وزیر انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم

ژنرال دوگل و وینستون چرچیل نخست‌وزیر انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم

چرا آلترناتیو باید قبل از سرنگونی یک دیکتاتوری وجود داشته باشد؟

با تجزیه و تحلیل انقلاب ضدسلطنتی، بخوبی در می‌یابیم که در زمان شاه و انقلاب ضدسلطنتی، هیچ آلترناتیوی وجود نداشت، یعنی نیرویی که در پروسه روزگار و نبرد علیه دیکتاتوری شاه در همه زمینه‌ها عمل کرده و امتحان داده باشد وجود خارجی نداشت و کلیه نیروهای انقلابی و از جان گذشته در زندان بودند و بدلیل بودن در حیطه و محدوده دیکتاتوری نتوانسته بودند خودشان را به صورت مکفی به مردم بشناسند، تنها در این میان خمینی بود که با استفاده از منبرها و فرهنگ مذهبی مردم، توانست خودش را بعنوان رهبر قالب کند و بعد هم با زد و بندهای سیاسی با دول خارجی که انجام داده بود، بعنوان جایگزین وارد ایران بشود به همین دلیل به او گفته می‌شود« سارق بزرگ قرن و رباینده اعتماد مردم» و هیچ‌وقت هم برنامه منسجمی که بصورت مواد و یا طرح باشد ارائه نکرد، چرا که اصلا مادون این بحثها بود. 

به دلیل این تجربه است که آلترناتیو باید قبل از سرنگونی با عمل مشخص و ارائه برنامه مشخص، خودش را به مردم شناسانده باشد.

اهمیت آلترناتیو در چیست؟

اهمیت آلترناتیو فقط برای بعد از سرنگونی نیست، بلکه در درجه اول اهمیت آن در دوران نبرد و فعالیت برای تغییر می‌باشد، چون‌که در این زمان، همه نیروهای همگون و همبستگی‌خواه را زیر یک چتر فراهم می‌کند، تا با تمرکز نیرو، روی اصل سرنگونی متمرکز شده و تمام انرژیها را برای سرنگونی نظام دیکتاتوری سمت و سو بدهد و در همین طریق هست که بمرور صلاحیت و صلابت سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی خودش را نشان می‌دهد.

پس نکته مهم این هست که آلترناتیو در جریان عمل روزمره با دیکتاتوری ساخته می شود و نه در واپسین زمانی که چیزی به پایان حیات و سقوط دیکتاتوری نمانده است، یک چیزی مانند قارچ از زمین سر برآورد.

نکته مهم دیگر در مورد آلترناتیو این هست که با نبرد روزمره و پیگیر خودش، بطور مستمر نیروهای دیکتاتوری را به سمت شقه و تجزیه می‌برد. چرا که با موضعگیریهای سیاسی در سرفصلهای تاریخی، ابتدا باعث مردد شدن نیروهای دیکتاتور شده و به فراخور این نیروها، بمرور این کار به شقه در درون حکومت می‌کشد که در لحظات پایانی کار باعث آسان شدن سرنگونی دیکتاتوری می‌شوند.

 

چرا آلترناتیو باید آنتی‌تز حکومت دیکتاتوری باشد؟

بدیهی است آلترناتیو سیاسی یک دیکتاتوری، مقدم بر هر چیز، بایستی به‌طور واقعی آنتی‌تز و نقطه مقابل ایدئولوژی و ارزشهای حاکم در اساسی‌ترین عناصر وجودی آن، یعنی ضد دیکتاتوری و ارتجاع مذهبی باشد. بنابراین نسخه بدلهایی که معمولاً محصول و دست‌ساز ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی همین رژیم هستند و یا توسط رسانه‌های مغرض و استعماری تولید می‌شوند صرفاِ برای مغشوش کردن صحنه و منحرف کردن اذهان از آلترناتیو واقعی، وارد صحنه شده‌اند، محلی از اعراب ندارند و در هر فرصتی باید این آلترناتیوهای قلابی را افشا و رسوا کرد، والا باعث هرز رفتن و گمراه شدن نیروهای واقعی سرنگون‌کننده خواهد شد، کما اینکه این تجربه تلخ به‌صورتی واضح در قیام ۱۴۰۱ مردم ایران خودش را نشان داد که چگونه قیام مهسا از مسیر اصلی‌اش که سرنگونی رژیم ملاها بود خارج شد و از بعد ایدئولوژیکی چون دیکتاتوری جمهوری اسلامی، یک دیکتاتوری مذهبی هست که اساسا بر سرکوب زنان سرچشمه گرفته است، در نقطه مقابل آلترناتیو هم باید روی آزادی زنان سرمایه‌گذاری کند و بهمین دلیل هست که اکثریت اعضای شورای ملی مقاومت ایران از زنان تشکیل شده است و رهبری سازمان مجاهدین خلق هم در سطح مسؤل اولی، از سال ۱۳۶۸، همیشه یک زن بوده است و همچنین یک سوم نیروهای سازمان مجاهدین خلق از زنانی تشکیل شده است که به صورت حرفه‌ای و تمام وقت آنهم در سطح مسؤلین رده بالای این سازمان در حال انجام مسؤلیت هستند و در بالاترین این انتخاب‌ها، انتخاب مریم رجوی بعنوان رئیس جمهور دوران انتقال توسط شورای ملی مقاومت ایران می‌باشد.


زنان در رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران

زنان در رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران


چرا در حکومتهای دیکتاتوری، آلتـرناتیو واقعی به اجبار باید در بیرون از حکومت و سلطه حکومت شکل بگیرد؟

بدلیل اختناق کامل در حکومتهای دیکتاتوری و اینکه هر حرکتی ولو کوچکترین حرکت سرکوب می‌شود، در نتیجه به اجبار آلترناتیو واقعی باید غیر از جنس حکومت باشد و بهمین دلیل باید در خارج از حیطه این حکومت شکل بگیرد که توان حرکت در همه زمینه‌ها داشته باشد مانند دولت موقت ژنرال دوگل.

طبيعی است که در زير سايه سنگين حکومتی که قرار است برانداخته شود و به همين دليل روزبه‌روز هارتر می‌شود و بر شدت اعدام‌ها می‌افزاید، هیچ آلترناتيوی شانس شکل گرفتن ندارد. تجربه تاريخی هم از همين واقعيت خبر می دهد. آلترناتيو برانداز تنها در بيرون از حوزه نفوذ حکومت استبدادی شکل می‌گيرد و از بیرون، مبارزات درون کشور را هدايت کرده و اسباب فروپاشی حکومت استبدادی را فراهم می‌سازد اين يک قاعده کلی و بديهی است و لذا، کسانی که معتقدند نمی‌توان با يک آلترناتيو بيرون از سیستم، حکومتی را که در درون مرزهای کشور بصورت فعال مايشاء عمل می‌کند برانداخت در واقع منکر يک اصل بديهی سياسی شده‌اند.

در عین حال آلترناتيوی که دور از دسترس حکومت استبدادی، در بيرون از حوزهء اقتدار آن، ساخته می‌شود، اگر بدون داشتن ريشه‌های عميق در داخل کشور باشد، به سرعت به رو به متلاشی شدن می‌رود و به یک دور کر می‌افتد که در نهایت هم ناامید از سرنگونی، یا راه زندگی در اروپا و امریکا را بر می‌گزیند و یا به سلطه دیکتاتوری تن می‌دهد و به زیر چتر و قبای او می خزد.

 این مشابه همان وضعی که خیلی از تشکلات به اصطلاح سیاسی با بیرون آمدن از خاک میهن به آن دچار شدند.

    چرا آلترناتیو و مقاومت علیه دیکتاتوری نیاز به عنصر رهبری کننده دارد؟

چون در زمانه‌ای هستیم که دیگر مبارزات بصورت فردی اصلا جواب ندارد، بدلیل اینکه سیستمهای جامعه و حکومتی آنقدر متکامل شده است که هر مقاومت فردی بسرعت سرکوب می‌شود، پس نیاز به یک حزب یا سازمان و یک تشکل منسجم می‌باشد.

لنین می‌گوید: برای خلقی به بند کشیده توسط دیکتاتوری، در سخت‌ترین شرایط، در نقاطی از تاریخ که افق پیروزی سیاه و کبود است، در دورانی که شرایط، در چنبره نیروهای تباهی هست و حتی باریکه‌ای از نور، برجاده پیروزی نمی‌تابد، رمز پیروزی و آزادی، داشتن سازمانی و تشکیلاتی پیشتاز و فولادین هست که با پرداخت قیمت و ایستادگی، ابرهای تیره را بشکافد و تابش نور آزادی را محقق کند.

حالا این تشکیلات و سازمان که متشکل شده از نیروهای حرفه‌ای جان برکف می‌باشد، نیاز به عنصر رهبری کننده ذیصلاح دارد، تأکید میکنم «ذیصلاح»

 

مسعود رجوی که یک لحظه از مبارزه باز نایستاده‌ است

رهبری ذیصلاح ; مسعود رجوی که یک لحظه از مبارزه باز نایستاده‌ است

رهبری ذیصلاح یعنی چه؟

رهبری ذیصلاح، رهبری هست که وقتی در مسیر مبارزه، انجام ضرورتی برای ادامه مبارزه فرا میرسد، یعنی فدا کردن، در انجام آن درنگ نمی کند.

پس عنصر مسؤلی است که در لحظه‌ای که مبارزه و شرایط تیره و تار به نظر می‌رسد، با مایه گذاری ماگزیمم، صحنه را می‌چرخاند، تصمیم گرفتن در این شرایط البته بسیار سخت هست، آنقدر سخت که شاید تصورش هم ممکن نباشد، زمانهایی می‌رسد که برای ادامه ماندگاری و روشن ماندن چراغ مقاومت ولو به اندازه یک شمع باید از جان عزیزان و همرزمان گذشت، چون مسلم است که جان خودش برایش مهم نیست، در این سرفصلها، عنصر پاکبازی می‌خواهد که از هر رگه آلوده‌ای پاک باشد، چون اول از همه، نیروهای مبارز به حرف کسی می‌کنند که می‌دانند خودش اول مرد یا اول زن میدان هست، ثانیا در لحظه خطرناک و سرنوشت ساز حاضر است دقیقا همان چیزی را که به نفع مبارزه هست تصمیم بگیرد و عمل کند، از خراب شدن چهره و نام خودش و سازمانش در مایه‌گذاری برای ادامه مبارزه نمی‌ترسد، فکر امروز و حتی فردا را نمی‌کند، فکر ماندگاری قیام و سرنگونی را می‌کند،‌ چرا که میداند هر چه جمع و اندوخته شده است برای همین امر سرنگونی می‌باشد، پس اگر این اندوخته را در لحظه لازم بکار نگیرد دیگر برای چه روزی نیازش خواهد شد؟ و این کاری است که بارها مسعود رجوی در مقاطع مختلف با فدا کردن تمامی سازمانش، راه رو به جلو و ماندگاری را باز کرده است.

در نتیجه به دو دلیل نیاز به رهبری ذیصلاح می‌باشد:

یکم: مبارزه در برابر دیکتاتوری، آنهم از نوع فاشیسم مذهبی، نیاز به یک رهبری دارد که حاضر به ماگزیمم پرداخت بها برای لحظات خطیر باشد.

دوم: بدلیل نبودن آزادی و نبود انتخابات آزاد، در زمانی که دیکتاتوری حاکم هست، این رهبری بصورت اتوماتیک تا زمان رسیدن بهاران ازادی به خاک میهن مشروعیت می‌یابد.

در زمانی که همه نفسها بدلیل حاکمیت دیکتاتوری در سینه ها حبس شده است و فقط عده‌ای تحت رهبری یک فرد ذیصلاح به مبارزه برخواسته اند، خودبخود آن رهبری مشروعیت پیدا می‌کند و البته این مشروعیت تا زمانی هست که حق توده مردم به آنها برگردانده شود و انتخابات آزاد میسر شود. 

Twitter Delicious Facebook Digg Stumbleupon Favorites More

 
Design by Free WordPress Themes | Bloggerized by Lasantha - Premium Blogger Themes | coupon codes