![]() |
روز ۷ مرداد۱۳۶۰، روز پرواز مسعود رجوی از تهران به پاریس |
۷ مرداد ماه ۱۳۶۰ روز پرواز تاریخساز مسعود رجوی
در پی قیام و انقلاب مردم
ایران در سال ۱۳۵۷ رژیم پهلوی سرنگون شد، ولی بدلیل اینکه محمدرضا پهلوی، کلیه
انقلابیون و رهبران آنها را طی سالهای قبل یا کشته و یا زندانی کرده بود، در واقع
فرصت را برای میوهچینی تاریخی خمینی فراهم کرد و او به رهبری جنبش و قیام رسید و با
سرنگونی شاه، بصورت واقعی رهبر بلامنازع در ایران شد و در واقع آمد تا کار نیمه
تمام شاه در کشتار انقلابیون را کامل کند.
بدلیل ماهیت ارتجاعی شخص
خمینی و همچنین نیروهای حامی او که عموما آخوندهای سازشکار با دربار شاه و یا
بازاریان واسطهگر و تجارتپیشه بودند، آینده این رژیم هم پیشاپیش روشن بود که
بدلیل عدم همخوانیاش با تاریخ و مردم ایران، نهایتی جز سرنگونی ندارد و اولین
کسیکه این ماهیت و آینده را تشخیص داد، مسعود رجوی، رهبر مجاهدین بود که در ۳۰
دیماه ۱۳۵۷ و همزمان با انقلاب ضدسلطنتی از زندان آزاد شده بود.
همزمان با ربودن و اوجگیری
قدرت توسط خمینی، نیروهای ترقیخواه آن زمان دست به عصیان در اشکال گوناگون علیه
نظام ارتجاعی خمینی زدند که رهبری این عصیانها و تظاهرات توسط دو گروه چریکهای
فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق شکل گرفت.
از آنجا که جامعه ایران
ویژگیهای خاص خودش را داشت و سازمان مجاهدین از همان بدو بنیانگذاری این ویژگیها
را بدرستی تشخیص داده بود، توانست در مقابل اسلامپناهی کاذب خمینی، به خوبی او را
رسوا کرده و در نتیجه رهبری نیروهای ضدارتجاعی را کسب کند.
در پی تصویب قانون اساسی
آخوندی که در آن اصل ولایت فقیه به مثابه کسیکه تمامی امور در دست او خواهد بود و
کاملا مشخص بود که خبر از یک دیکتاتوری جدید در پوشش دین دارد، سازمان مجاهدین در
تصویب قانون اساسی خمینی شرکت نکرد و بدین وسیله به این قانون و شخص خمینی نه گفت.
به مرور و با اوجگیری
تظاهرات علیه سیاستهای خمینی، نیروهای
آزادیخواه و ضدارتجاعی حول سیاستهای سازمان مجاهدین به یک همبستگی رسیدند که بهترین
شاخص آن، زمانی بود که مسعود رجوی اعلام کاندیداتوری برای اولین دوره ریاست جمهوری
کرد که با حمایت و اقبال عمومی گروهها و سازمانهای آزادیخواه روبرو شد ولی خمینی
که متوجه شد تهدید قریب الوقوع رئیس جمهوری مسعود رجوی زیاد است یک فتوا داد« هر
کس در انتخابات قانون اساسی شرکت نکرده است حق کاندیداتوری برای ریاست جمهوری ندارد»
و بدین وسیله مسعود رجوی مجبور به عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شد ولی
مبارزه سیاسی-اجتماعی با خمینی و رژیمش ه تنها کم نشد بلکه شدت بیشتری گرفت، تا در
بهار سال ۱۳۶۰ دیگر خمینی که از هرگونه سازش مجاهدین با خودش ناامید شد، دست به
سلاح برد و در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تظاهرات نیم میلیونی مردم در تهران را به خون کشید.
![]() |
حمایت حزب دمکرات کردستان از کانیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری |
با این حرکت خمینی، دیگر
مبارزه مسلحانه با رژیمی که همه راههای مسالمتآمیز را به روی کلیه نیروهای مترقی
بسته بود، مبارزه مسلحانه در مقابل این رژیم مشروعیت پیدا کرد.
به موازات حاکمیت یافتن
خمینی و آخوندها در سال ۱۳۵۸، مجاهدین و شخص مسعود رجوی هم حول تشکیل یک جبهه
مترقی علیه خمینی اقدام کردند و این حرکت ادامه داشت تا اینکه در ۳۰ تیر سال ۱۳۶۰
که همزمان بود با سالگرد قیام مردم ایران علیه رژیم شاه و برگرداندن دکتر مصدق به
نخستوزیری، مسعود رجوی هم تشکیل شورای ملی مقاومت را در تهران اعلام کرد و برای
اولین بار در تاریخ ایران یک جبهه مردمی متشکل از نیروهای مترقی و آزادیخواه با
مشی سرنگونی رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران که رژیم آخوندی بود شکل گرفت.
اما از آنجایی که ایران
تحت حاکمیت ترور و اختناق و سرکوب شدید بود، ماندن رهبری جنبش در ایران بمثابه یک
خودکشی فیزیکی - سیاسی بود و برای اینکه
این جبهه ماندگار بماند، سازمان مجاهدین تصمیم گرفت که مسعود رجوی را از سلطه
دیکتاتوری برای ادامه نبرد در فرازهای بعدی به خارج از کشور بفرستد و بهمین دلیل
در شب ۷ مردادماه ۱۳۶۰ با یک پرواز خطرناک و پر ریسک از پایگاه یکم شکاری در تهران
با یک فروند هواپیمای نظامی بوئینگ ۷۰۷ متعلق به
نیروی هوایی ایران، که بر عهده سرهنگ
خلبان بهزاد معزی بود به سمت
پاریس پرواز کرد.
سرهنگ خلبان، بهزاد معزی، خلبان پرواز مسعود رجوی از تهران به پاریس |
و این
پرواز را باید در میان رخدادهای مهم تاریخ ایران گذاشت، چرا که با این پرواز امکان
ضروری برای برپاساختن جایگزین سیاسی رژیم آخوند و آلترناتیو دمکراتیک و مستقل
سیاسی فراهم گردید، چیزی که خواستهای بسیاری از مردم ایران در ان نهفته است و همچنین
امیدهای جبهه خلق و نیروهای ترقیخواه زنده و ماندگار شد و با این پرواز ابتدا مسعود
رجوی دیوارهای از کارهای بینالمللی در مقابل تنور جنگی خمینی برپا کرد و سپس با
فراهم کردن شرایط سیاسی بعدی، امکان پرواز به عراق و برپایی ارتش آزادیبخش ملی مهیا
شد، همان ارتشی که با انجام صد عملیات جنگی، زهر آتشبس را به حلقوم خمینی ریخت و
باعث مرگ او شد.
پروازی که بدلیل ریسکپذیری بالای آن توسط
رهبری مقاومت، توانست بالاترین دستآوردهای سیاسی را هم برای مقاومت و آلترناتیو
شورای ملی مقاومت بدست آورد و با بیش از ۴۳ سال ماندگاری در صحنه سیاسی و شدت
یافتن فعالیتهای آن چه در داخل و چه خارج ایران، همچنان دشمن شماره یک و کابوس رژیم
آخوندها در موضوع سرنگونی میباشد.
0 Comments:
ارسال یک نظر