پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

علل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل و جام زهر خوردن خمینی - قسمت اول

 

چرا خمینی با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گفت:جام زهر خوردم

علل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل و جام زهر خوردن خمینی 

برای بررسی این موضوع باید به سرمنشأ و گذشته‌ای نه چندان دور در تاریخ ایران برگشت.

در بهمن ۱۳۵۷ پس از یک دوران قیام‌های پیاپی مردم ایران علیه دیکتاتوری محمدرضا پهلوی که منجر به انقلاب ضدسلطنتی شد، خمینی که مردم ایران او را دزد بزرگ تاریخ می‌خوانند در ایران به یمن این انقلاب به قدرت رسید.

خمینی با بقدرت رسیدن سه مشروعیت داشت که عبارت بودند از:

-         مشروعیت سیاسی ناشی از رهبری انقلاب

-         مشروعیت حاکمیت و داشتن دولت

-         مشروعیت مرجعیت و رهبری مذهبی

 که درافتادن با هرکدام از آنها می‌توانست عواقب شدیدی برای نیروی درگیرشونده داشته باشد ولی از آنجایی که خمینی و نوع حکومتی که در ایران برقرار کرد، کاملا ارتجاعی و عقب‌مانده بود، در اندک مدتی گروه‌های انقلابی و مردمی به طینت ضدآزادیخواهانه خمینی و ماهیت سرکوبگرانه او پی بردند و یکی از این گروه‌ها و در واقع پیشتاز مقابله با خمینی، مجاهدین با رهبری‌شان مسعود رجوی بود که به این همت دست یازیدند، چرا که مسعود رجوی بدلیل ارتجاعی بودن رژیم خمینی، بسرعت سرنوشت ایران را در ناصیه خمینی و رژیمش خواند و دست به اقداماتی برای آماده کردن جامعه و مردم ایران برای مقابله با رژیم خمینی زد، کارهایی از قبیل میتیگ‌ها و سخن‌رانی‌های بزرگ، پخش نشریه مجاهد در ابعاد نیم میلیونی و شاید از همه این‌ها مهمتر تشکیل میلیشیا در دوم آذرماه ۱۳۵۸ بود، که در واقع نطفه و هسته اولیه ارتش خلق را برای مقابله با ارتجاع خمینی پایه گذاشت و البته خمینی هم متقابلا در ۵ آذرماه، در رویکردی کاملا عکس‌العملی و عقب‌مانده از شرایط، بسیج ضدمردمی را تشکیل داد.

رژیم خمینی بدلیل ماهیت ارتجاعی‌اش، چون توان حل معضلات اجتماعی و اقتصادی و بخصوص توان پاسخگویی به انرژهای پتانسیل آزادشده از انقلاب را نداشت، به دو پارامتر اصلی روی آورد که از همان زمان دو پایه اصلی این رژیم می‌باشد: سرکوب داخلی و صدور بنیاگرایی و جنگ افروزی در خارج، که تا همین امروز شاهد آن هستیم.

کشتار مردم کردستان در سال ۱۳۵۸ به فتوای شخص خمینی

خمینی در سال ۵۹ و پس از سرکوب مستقیم مردم، منجمله در کردستان و ترکمن‌صحرا، تا حد زیادی آبروی خود را از دست داده بود، دست به تحریکات مرزی علیه عراق زد تا او را وادار به جنگ کند، اما چرا عراق را انتخاب کرد:

-         در افعانستان جنگی میان شوروی آن زمان و نیروهایی که علیه آن می‌جنگیدند وجود داشت و وارد شدن در این زمین کاملا به ضرر خمینی بود.

-         تمامی کشورهای پیرامون ایران بجز عراق، حامیان قوی بین‌المللی و غربی داشتند و یا خودشان به اندازه کافی قوی بودند، مانند پاکستان یا ترکیه.

-         عراق یک زمینه مشترک جدی با مردم ایران داشت و اینکه اکثریت مردم آنجا شیعه بودند و بدلیل در حاکمیت بودن آخوندهای شیعه‌نما در ایران بهترین زمین، زمین عراق بود.

و درنهایت خمینی با تحریکاتش، رژیم آن زمان عراق را در نقطه استیصال قرار داد بطوریکه مجبور به حمله به ایران برای حفظ حاکمیت خودش شد، چرا که خمینی بارها فراخوان به مردم و مراجع مذهبی عراق برای قیام علیه دولت آن زمان این کشور یعنی صدام حسین داده بود.

مجاهدین هم در شروع جنگ بدلیل اینکه تا مقطعی آن‌را میهنی می‌دانستند، خودشان جزو اولین نیروهای درگیرشونده با نیروهای متجاوز عراقی بودند ولی بارها توسط پاسداران یا از پشت به رگبار بسته شدند و یا دستگیر و راهی زندانها شدند، این جمله معروف از بهشتی معدوم است که در یک ملاقات با تعدادی از مجاهدین گفته بود« بهتر است که خوزستان را به عراق بدهیم تا اینکه بدست شما مجاهدین بیفتد( نقل به مضمون)

بعد از فتح خرمشهر، چون دیگر نیروهای عراقی در خاک ایران نبودند، جنگ هیچ مشروعیتی نداشت و مجاهدین از این نقطه جنگ را ضدمردمی اعلام کرده و خواهان صلح بین دو کشور بودند که البته به‌خوبی می‌دانستند که خمینی اصلا آن‌را نخواهد پذیرفت و در نتیجه جنگ ادامه یافت. مجاهدین و رهبری آنها برای اینکه تنور آتش و جنگ خمینی را گل بگیرند، در زمستان ۱۳۶۱ با معاون نخست‌وزیر وقت عراق پیمان صلح شرافتمندانه براساس قرارداد پایه ۱۹۷۵ الجزایر امضا کردند.

البته هم‌زمان در عرصه بین‌المللی هم فعالیت‌های زیادی انجام شد تا هر طور شده این جنگ را که علیه منافع مردم ایران و عراق و کل خاورمیانه بود، به صلح تبدیل کنند و هیأت‌های مختلفی به رهبری فقید یاسر عرفات و یا اولاف پالمه و شخصیت‌های بین‌المللی دیگری بین دو کشور رفت وآمد داشتند ولی این خمینی بود که با جملاتی از قبیل«بیست سال هم این جنگ ادامه پیدا کند، باز هم خواهد جنگید» و یا « تا آخرین جوان و آخرین خانه در تهران خواهد جنگید»، اینگونه بر طبل جنگ هربار با شدت بیشتری می‌نواخت.(۱)

از دیگر فعالیت‌های بین‌المللی، تصویب کردن قطعنامه‌های متعددی توسط سازمان ملل برای متوقف کردن جنگ بود مانند:

-         قطعنامه‌های۴۷۹، ۵۱۴،‌۵۲۲، ۵۴۰، ۵۵۲، ۵۵۸، ۵۸۲، ۵۸۸ و قطعنامه ۵۹۸  شورای امنیت: که اولین قطعنامه شش روز بعد از شروع جنگ توسط سازمان ملل به تصویب رسید تا قطعنامه ۵۹۸ که نهمین قطعنامه بود و در مردادماه ۱۳۶۶ به تصویب رسید و البته قطعنامه‌های دیگری هم بعد از آتش‌بس برای برقراری صلح کامل توسط سازمان ملل به تصویب رسید ولی رژیم خمینی به هیچ‌کدام از آنها گردن ننهاد.(۲)

0 Comments:

ارسال یک نظر

Twitter Delicious Facebook Digg Stumbleupon Favorites More

 
Design by Free WordPress Themes | Bloggerized by Lasantha - Premium Blogger Themes | coupon codes