![]() |
مردم سوریه در حال برافراشتن پرچم انقلاب سوریه |
آینده انقلاب سوریه و تأثیر آن بر رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران
انقلاب سوریه که
در سال ۲۰۱۱ با هدف برقراری
عدالت، آزادی، و سرنگونی رژیم بشار اسد آغاز شد و در نهایت در یک نقطه سرفصلی با
توجه به وضعیت منطقه به سرنگونی بشار اسد منجر شد، یکی از مهمترین تحولات
خاورمیانه در دهههای اخیر بوده است. در این مسیر، گروههای مختلفی شکل گرفتند که
هیأت تحریر الشام (HTS) به
رهبری محمد الشرع از برجستهترین آنها است. با توجه به تعاملات اخیر بین این گروه
و کشورهای منطقهای و غربی، و همچنین تلاش برای بازسازی سوریه، روند انقلاب وارد
مرحله جدیدی شده است. این تحولات میتواند پیامدهای عمدهای بر منطقه، بهویژه بر
جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
هیأت تحریر الشام
و جایگاه آن در انقلاب سوریه:
هیأت تحریر الشام
که از ادغام چندین گروه مسلح انقلابی شکل گرفته، بهعنوان یک نیروی مهم در مدیریت
مناطق شمال غرب سوریه شناخته میشود. رهبری محمد الشرع بر این گروه، با توانایی او
در ایجاد اتحاد میان گروههای انقلابی و کاهش تنشها میان جناحهای مختلف، نقش
کلیدی در پیشبرد انقلاب داشته است.
تعاملات دیپلماتیک اخیر، بهویژه دیدارهایی با مقامات کشورهای آمریکا،
فرانسه، آلمان، ترکیه و عربستان، نشاندهنده پذیرش ضمنی این گروه در سطح بینالمللی
است. این امر میتواند به تقویت جایگاه هیأت تحریر الشام بهعنوان یکی از بازیگران
اصلی آینده سوریه منجر شود.
![]() |
مردم سوریه در جستجوی نزدیکان و مفقودشدگانشان. |
بازسازی سوریه و
چالشهای پیشرو:
با کاهش شدت
درگیریها، بازسازی سوریه به یکی از اولویتهای جامعه بینالمللی تبدیل شده است.
کشورهای غربی و منطقهای مانند عربستان، ترکیه، و اتحادیه اروپا تمایل خود را برای
مشارکت در بازسازی اعلام کردهاند.
این بازسازی با هدف:
- ایجاد ثبات در سوریه.
- بازگرداندن آوارگان به کشور.
- جلوگیری از گسترش مجدد گروههای افراطی.
اما چالشهای جدی
نیز در این مسیر وجود دارد:
- مقاومت
بقایای رژیم اسد: بقایای ساختار رژیم اسد ممکن
است همچنان بعنوان مانعی برای بهتر به ثمر نشستن این انقلاب عمل کنند.
- اختلافات
داخلی: گروههای انقلابی و محلی ممکن
است بر سر نحوه تقسیم منابع دچار تنش شوند.
- فشارهای
خارجی: نقشآفرینی بازیگرانی مانند رژیم
ملاها و روسیه که منافعی در حفظ وضعیت موجود دارند، چالش دیگری است.
آینده انقلاب
سوریه:
روند فعلی نشان میدهد
که سوریه ممکن است به سمت یک ساختار سیاسی غیرمتمرکز حرکت کند. در این حالت، مناطق
مختلف کشور تحت مدیریت گروههای محلی یا خودمختار قرار خواهند گرفت.
- مشروعیت بینالمللی: تعاملات دیپلماتیک گروههای انقلابی
میتواند به رسمیت شناختن رسمی آنها و کاهش انزوای بینالمللی سوریه منجر
شود.
- مسیر
دموکراتیک: در صورت ادامه روند مذاکرات و
حمایت بینالمللی، سوریه میتواند به سمت برقراری یک نظام دموکراتیک پیش رود.
![]() |
بشار اسد در دیدار با خامنهای |
تأثیرات انقلاب
سوریه بر جمهوری اسلامی ایران:
سوریه یکی از مهمترین
پایگاههای استراتژیک جمهوری اسلامی در خاورمیانه بوده و انقلاب این کشور تأثیرات
عمدهای بر ادامه حکومت ملاها در ایران خواهد داشت:
- کاهش نفوذ منطقهای حکومت ایران:
با تضعیف رژیم اسد
و نقشآفرینی گروههای انقلابی در ساختار سیاسی آینده سوریه، نفوذ جمهوری اسلامی
در این کشور کاهش یافته است. این امر بر محور نیروهای نیابتی حکومت ملاها ، بهویژه
حزبالله لبنان که وابستگی شدیدی به خطوط تأمین مالی- تسلیحاتی توسط رژیم ایران از
سوریه داشت، تأثیر منفی خواهد گذاشت.
- فشار اقتصادی بر حکومت ملاها در ایران:
حمایت مالی و
نظامی حکومت تهران از رژیم اسد در طول سالهای جنگ، هزینههای هنگفتی برای جمهوری
اسلامی به همراه داشته است. که با سرنگونی بشار اسد، این سرمایهگذاریها بینتیجه
بوده و بر بحران اقتصادی داخلی ایران خواهد افزود، که پیامد آن شدت یافتن خیزشها و قیامهای بعدی در ایران خواهد بود.
پیامدهای سیاسی داخلی:
موفقیت انقلاب
سوریه میتواند الهامبخش مردم ایران باشد. سرنگونی یک رژیم دیکتاتوری در منطقه،
بهویژه با پشتیبانی مردمی، میتواند برای مخالفان جمهوری اسلامی نمونهای از
امکانپذیری تغییر باشد. همچنین، این سرنگونی حتما به ایجاد اختلافات داخلی در
میان جناحهای جمهوری اسلامی منجر شود.
پیامدهای انقلاب سوریه و نتایج حاصل از آن برای رژیم حاکم بر ایران
انقلاب سوریه با
وجود فراز و نشیبهای فراوان، وارد مرحلهای تعیینکننده شده است. تمایل کشورها به
بازسازی سوریه و تعامل با گروههای انقلابی، بهویژه هیأت تحریر الشام، چشمانداز
مثبتی برای آینده این کشور ارائه میدهد. از سوی دیگر، تغییرات سیاسی در سوریه
تأثیرات عمدهای بر معادلات منطقهای، بهویژه برای حکومت جمهوری اسلامی ایران
خواهد داشت. کاهش نفوذ حکومت ایران در سوریه، تضعیف محور نیروهای نیابتی رژیم
ملاها و افزایش فشارهای داخلی از پیامدهای حتمی این تحولات است، چون حکومت ملاها بارها
سوریه را استان ۳۵ خود اعلام کرده بود و شخص خامنهای تأکید داشت که خط مقدم رژیم
باید در سوریه بسته شود والا رژیم ملاها مجبور میشود که در شهرهای ایران مانند
کرمانشاه و تهران خط و سنگر ببندد که با سرنگونی بشار اسد، این چشمانداز با توجه
به ضعف فزاینده حکومت ایران در حل تضادهای اقتصادی -سیاسی و همچنین نظر منفی اکثر
کشورهای پیشرفته نسبت به این رژیم نمود بیشتری پیدا خواهد کرد و مسلماِ سرعت
سرنگونی و تغییر این رژیم را شدت بیشتری خواهد بخشید و این مهمترین عامل تغییر و
سرنگونی بشار اسد در منطقه خواهد بود که مسلما به مثابه یک دومینوی ژئوپلتیک، این
تغییر شامل بقیه نیروهای نیابتی و یا کشورهایی که رژیم ملاها در آنها مداخله دارد
خواهد شد، مانند یمن، عراق و لبنان.
بهمین دامنه و طول
موج انقلاب مردم سوریه، بدلیل تأثیرگذاری در ژئوپلتیک منطقه بسا بیشتر از آنچه که
خودشان فکر کنند در خارج از کشورشان ادامه خواهد یافت.
از طرفی در داخل
سوریه با همه اتفاقاتی که در این کشور رخ داده و یا رخ خواهد داد، آنچه مسلم است
همه این گروههایی که در سرنگونی بشار اسد نقش داشتهاند، بر سر یک چیز توافق دارند، تقابل با حکومت ایران.
در واقع بازنده اصلی سقوط بشار اسد، ملاهای حاکم بر ایران و شخص خامنهای میباشد.
رژیم ملاها که تا پیش از هفت اکتبر در همسایگی اسرائیل نیروهای نیابتیاش را به صف
کرده بود. اما اکنون با از دست دادن سوریه، نوبت به عراق و حذف حشدالشعبی رسیده
است. امری که به احتمال زیاد در ماههای آینده شاهدش خواهیم بود و البته این یک
خوشخبری برای مردم ایران و خاورمیانه خواهد بود.