پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

پیش بسوی تغییر در ایران و برقراری جمهوری دمکراتیک و حکومت سکولار در کشورمان

در جمهوری اسلامی ایران، چگونه کودکان کار می کنند، زندگی می کنند و نشکفته پرپر می شوند.

این داستان نوجوانی ۱۴ ساله به نام فرهاد خسروی است که در کوههای سرد کردستان بخاطر لقمه نانی یخ زد وجان سپرد.
پیکر بی‌جان فرهاد خسروی با مشتهای گره کرده در جنگ با سرما و فقر

آزاد خسروی و فرهاد خسروی تصمیم گرفتند مانند بسیاری دیگر از همسن و سالان‌شان برای امرار معاش کولبری کنند، شرایط خانواده سخت بود و پدر و مادر معلول‌شان توانایی اداره امور مالی خانواده را نداشتند، مستمری اندک بهزیستی هم کفاف زندگی را نمی‌داد به همین دلیل هم تسلیم سرنوشتی شدند که غالب جوانان و نوجوانان روستا‌ی‌شان به آن تن می‌دهند.
دو برادر نوجوان همراه با چند نفر دیگر از اهالی روستایشان نی (از توابع مریوان کردستان) راهی معابر مرگ شدند. همان مناطق صعب‌العبوری که هر روز تعدادی از کولبران را راهی دیار مرگ می‌کند و خانواده‌هایشان را به سوگ می‌نشاند. شاید این دو برادر هرگز گمان نمی‌کردند که سرنوشتی شوم در اولین سفر در مقابلشان قد علم کند.
سه روز از مرگ آزاد خسروی ۱۹ ساله و مفقود شدن فرهاد خسروی ۱۴ ساله در کولاک می‌گذرد و چند روز ۲ هزار نفر از اهالی کردستان در جستجوی فرهاد بودند، تا جسد یخ زده او را پیدا کردند.
۲۶ آذر، ۵ نفر از اهالی روستای نی راهی گردنه تته شدند تا بارهایشان را به مقصد برسانند، این گردنه مسیری سخت است که در منطقه اورامانات در منطقه صفر مرزی و حدفاصل حلبچه و مریوان قرار گرفته است. این گردنه در ۶ ماه سال همیشه کولاک و برف است.
معابر کوهستانی و مرتفع برای عبور کولبران 
معبر مرگ دولت، قتلگاه کولبران
یش از
۵۰ درصد مردم این مناطق کولبر هستند و روزی خود را از این راه به دست می‌آورند، مردم این مناطق فقیر هستند در دوران جنگ هم زیر بمباران بودند و حالا هم دولت معابر اصلی و هموار راکه به راحتی با قاطر می‌توان از آن عبور کرد بسته است. به جای معابر اصلی معابر غیررسمی در دل کوه باز کرده‌اند که محلی‌ها به آن «معبر مرگ» می‌گویند به این دلیل که کولبر‌ها باید با بار‌های ۵۰ کیلویی در این معابر تا ارتفاع ۴ هزار متر بالا بروند.
دهیار روستای نی با یادآوری اینکه کولبر‌ها در این مناطق هر روز در خطر مرگ قرار دارند و روزی چند نفر در این معابر نقص عضو شده یا جانشان را از دست می‌دهند، می‌افزاید: این
۵ نفر کولبر اهل نی هم باید از یکی از این معابر می‌گذشتند که عمدتا نوجوان و زیر بیست سال سن داشتند و به دلیل فقر دست به کولبری زدند.
وی می‌گوید: پدر و مادر این دو نوجوان یعنی آزاد خسروی و فرهاد خسروی معلول بوده و تحت پوشش بهزیستی قرار دارند پدر دارای معلولیت جسمی و ذهنی و مادر دارای معلولیت ذهنی است. این دو برادر هم برای امرار معاش و توان ادامه تحصیل شروع به کولبری کردند.
ارژنگ خاطر نشان می‌کند: آزاد سال گذشته چند باری برای کولبری راهی کوه شده بود، اما اولین بار بود که در برف اقدام به کولبری می‌کرد، اما فرهاد اولین تجربه‌اش بود، زیرا سال گذشته که قصد کرد کول ببرد، نتوانست و به روستا برگشت.
این
۵ نوجوان کولبر زمانی که به منطقه‌ای که دهیار از او به عنوان قتلگاه یاد می‌کند می‌رسند، گرفتار کولاک شده و مسیر را گم می‌کنند. ۳ نفر از این گروه با اقبال مواجه شده و مسیر حرکت‌شان به منطقه گرمسیری منتهی می‌شود و در نهایت با رسیدن به یکی از روستا‌های عراق نجات پیدا می‌کنند.
داستان دو برادر، اما به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. یکی از همراهان کولبران می‌گوید: «آن‌ها در مسیری دیگر گرفتار می‌شوند، لباس‌های آزاد برادر بزرگ‌تر برای تحمل این حجم از سرما و کولاک ناکافی بود.»
معابر سرسخت کردستان برای کولبران ایرانی

دهیار روستای نی نیز می‌گوید: «مسیر بسیار سرد و یخبندان است. در گذر از آب‌های مسیر و برخورد باد با لباس‌ها یخ می‌زند و نوجوان کولبر سرما و کولاک را تاب نیاورده و از حال برود. فرهاد خسروی در این شرایط آزاد را تنها نمی‌گذارد و لباس‌هایش را از تنش در می‌آورد و به تن برادرش می‌پوشاند اما باز هم فایده‌ای ندارد.»
دهیار روستای نی که راوی داستان است صدایش می‌شکند و سکوت می‌کند، اندکی بعد با لهجه کردی آمیخته با بغضش دامه می‌دهد: «فرهاد خودش را فدای برادرش کرد، اما بی‌فایده بود. ما ۲۷ آذر جسد آزاد را پیدا و تسلیم خاک کردیم.»
او می‌گوید جسد فرهاد  را بعد از چهار روز بدون داشتن لباس کافی در سرمای کوهستان پیدا کردیم. در حالی که قبل از آن رد خون را پیدا کرده بودیم و همان رد را ادامه دادیم.
ارژنگ ادامه می‌دهد:
۲ هزار نفر از مردم محلی و سمن‌ها با همراهی امدادگران هلال احمر برای جستجوی فرهاد در ارتفاعات کمک کردند.
او می‌گوید: جستجوی ما در شرایطی بود که تنها تجهیزات هلال احمر دو قلاده سگ بود. هلال احمر این دو شهرستان هیچ امکانات دیگری ندارند این دو سگ خسته شده بودند. 
کمک و همیاری مردم مریوان برای پیدا کردن پیکر فرهاد خسروی
رژنگ توضیح می‌دهد: به جز نیرو‌های هلال احمر هیچ نهاد دولتی دیگری به داد ما نرسید و با هرکجا که تماس گرفتیم، کسی جوابمان را نداد و هیچ تجهیزاتی در اختیار ما نگذاشتند. تنها دو بالگرد خصوصی به ما کمک کردند که آنهم بعد از بیست دقیقه پرواز از ادامه فعالیت‌شان ممانعت کردند.
فرهاد خسروی نوجوان
۱۴ ساله کولبر که می‌توانست امروز در کنار خانواده و برادرش باشد اما به خاطر فقر و محرومیتی که تمام منطقه گرفتار آن است، جسد سرمازده‌اش در دل کوهستان پیدا شد.

0 Comments:

ارسال یک نظر

Twitter Delicious Facebook Digg Stumbleupon Favorites More

 
Design by Free WordPress Themes | Bloggerized by Lasantha - Premium Blogger Themes | coupon codes